English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
disc compartment control کنترلکنندهمحلقرارگیریصفحه
Other Matches
disc compartment محلقرارگیرینوار
compartment اتاقک
compartment فضا
compartment بدنه
compartment کمپارتمان
compartment کوپه
compartment اطاقک کابین
compartment قسمت
compartment تقسیم کردن
compartment کوپه
compartment دهلیز
compartment دهلیز جنگی
oblique compartment قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
compartment rug فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
oblique compartment زمین مورب
cargo compartment اطاق بار
cargo compartment دهلیز بار
cassette compartment قسمتقرارگرفتنفیلم
butter compartment جایگاهکره
cross compartment دهلیز تو در تو
compartment marking تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
dairy compartment جایگاهلبنیات
luggage compartment محل قرار گرفتن جامه دان
storage compartment قسمتذخیره
glove compartment جعبه داش بورد
glove compartment جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
freezer compartment قسمتفریزر
cross compartment دهلیز عرضی
sleeping compartment قسمتخوابیدن
efrigerator compartment فضاییخچال
equipment compartment کوپهتجهیزات
technical equipment compartment قسمتوسایلتخصصی
disc صفحه گرامافون
disc [تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
disc رسانه مغناطیسی دیسک
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc صفحه
disc دیسک صفحه ساختن
disc گرده
disc قرص
disc مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
disc بشقاب سوپاپ
disc صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc دیسک
optical disc دیسکنوری
floppy disc فلاپیدیسک
film disc صفحهفیلم
covering disc صفحهپوشیدهشده
tax disc میچسبانند
blowout disc دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
disc camera صفحهدوربین
disc drive درایودیسک
tension disc صفحهکشش
retarding disc صفحه سرعت شکن
disc mixer نمایشاجزا
arago's disc صفحه اراگو
adhesive disc صفحهچسبنده
disc motor موتورصفحه
slipped disc وضعیتیکهیکیازدیسکهادرجهتدرستینمیچرخد
turbine disc دیسک توربین
disc area مساحت دیسک
disc loading نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
disc brake ترمز دیسکی
sechi disc شفافیت سنج اب دریا
rotor disc دیسک رتور
disc brake ترمز صفحهای
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tax disc برگهپرداختمالیاتکهبرشیشهاتومبیل
filter disc قرص صافی
eccentric disc صفحه گریز از مرکز
disc integrator انتگرالگیری دیسکی
disc recording ضبط روی صفحه گرامافون
pirate disc نسخه سرقت شده
area of a disc مساحت دایره [ریاضی]
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
sintered disc قرص متخلخل
area of a disc مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
pirate disc نسخه غیر قانونی چاپ شده
hard disc drive محلقرارگیریهارد
disc [disk] drive دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
heat deflecting disc صفحهانحرافگرما
mini-floppy disc فالاپیدیسککوچک
optical disc drive درایودیسکنوری
tandem disc harrow صفحهدوپشتههرس
still video film disc سطحفلاپیدیسک
floppy disc drive محلورودفلاپیدیسک
center disc roll نورد دیسکی
disc spacing lever نمایشمقدارفضا
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
fixed disc [British E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
disc drive port قسمتوروددیسک
center disc roll غلطک دیسکی
hard disc [British E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
compact disc player دستگاهدیسکفشرده
hard disc bus سیمهارد
dry disc rectifier یکسو ساز خشک
compact disc unit محلقرارگیریدیسک
Disc . Gramaphone record. صفحه گراما فون
magneto optical disc دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
compact disc player controls دکمههایکنترلکنندهدیسک
double multiple disc clutch کلاج چند صفحه- دوبل
hard disc drive [British E] دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
center disc [disk wheel] دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
self control قوه خودداری
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
self control کف نفس
self control خودداری
self control مسک نفس
self-control خودگردانی
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control نظارت و ممیزی کردن
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control بازرسی نظارت جلوگیری
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
control توپزن دقیق
control واپاد
control کنترل کردن مهار کردن
control نظارت کردن
control بازرسی کردن
control کنترل کردن فرمان
control اختیار
self-control خویشتنداری
self-control خودداری
control مهار
control بازرسی
control نظارت کردن تنظیم کردن
control کنترل کردن
control بازدید
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control فرمان
control کنترل بازبینی
control کاربری
control نظارت
control کنترل
intensity control کنترل شدت
horizontal control کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
indirect control کنترل غیرمستقیم
ignition control کنترل احتراق
shading control پیچ فام
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
ground control کنترل زمینی
image control کنترل تصویر
hold control نافم همزمانی
lateral control کنترل در عرض جبهه
lateral control کنترل جانبی
input control کنترل ورودی
intensity control پیچ رنگ
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
inventory control کنترل موجودی
hue control پیچ فام
level control کنترل سطح
minor control کنترل کم
mixture control کنترل مخلوط
monetary control کنترل پولی
monetary control نظارت پولی
motor control کنترل حرکتی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
net control کنترل شبکه
net control ایستگاه کنترل شبکه
numerical control کنترل عددی
organization control کنترل سازمانی
minor control کنترل ضعیف
material control کنترل مواد
manual control کنترل دستی
lever control کنترل اهرمی
lift control کنترل اسانسور
lighting control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
light control کنترل روشنایی
line control کنترل خط
linearity control نافم خطی
load control تنظیم با بار خارجی
loop control کنترل حلقه زنی
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
manpower control کنترل نیروی انسانی
output control تنظیم انرژی خروجی
delusion of control هذیان کنترل شدگی
erosion control جلوگیری از فرسایش
error control کنترل خطا
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control کنترل ارزی
experimental control کنترل ازمایشی
external control کنترل خارجی
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
digital control کنترل دیجیتالی
direct control کنترل مستقیم
disaster control روش کنترل سوانح
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
identity control بازرسی شناسنامه
identity control بررسی هویت
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com