Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
dish cover
سرپوش
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
dish
در بشقاب ریختن
dish
سینی خوراک
dish
دوری
dish
بشقاب
dish
فرف
dish out
در بشقاب خوردن
dish out
در فرف ریختن
dish
مقعر کردن
dish
فشردن
dish out
<idiom>
انتقاد کوبنده
dish out
<idiom>
سرو غذا
dish
اچار
dish
غذا
dish
پوسته
salad dish
فرفسالاد
microwave dish
بشقابریزموج
crystalization dish
فرف متبلور شدن
serving dish
بشقابپلوخوری
snail dish
فرفصدفشکل
soap dish
جاصابونی
vegetable dish
فرفسبزی
dish of the day
غذای روز
dish washer
ماشین طرفشویی
chafing dish
منقل
chafing dish
اتشدان
fish dish
فرفماهی
dish antenna
انتن بشقابی
petri dish
فرف کوچک مخصوص کشت میکرب
evaporating dish
فرف تبخیر
butter dish
فرفمخصوصکره
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
dish towel
حوله فرفشویی
dish towel
کهنه فرف خشک کنی
dish rag
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
dish cloth
قاب دستمال
side dish
غذاهای فرعی
dish clout
قاب دستمال
dish drier
خشک کننده فروف
dish rag
کهنهء فرف شویی
hors d'oeuvre dish
فرفگرم کنغذا
tun dish throught
پاتیل میانی
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
جان پناه گرفتن
cover all
بارانی یا روپوش
under cover
<idiom>
پنهان شدن
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
to cover in
پرکردن
to cover up
پوشاندن
to cover in
پوشاندن
cover all
رولباسی
under cover
سربسته درپاکت
to cover up
پیچیدن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
cover
حفاظ
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
بسته بندی
cover
بازی دفاعی
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
رویه لفاف
cover
سطح برف
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
نگهبان بگوش
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
سرپوش
cover
پاکت
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
تامین کردن
cover
اختفاء
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
حایل شدن
cover
حاوی بودن درپوش
cover
روپوش
cover
امادگی
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
پنهان کردن
cover
جلد کردن
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
پوشاندن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
تامین
cover
جلد سرپوش
cover
طی کردن
cover
جلد
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
سقف زدن
cover
پوشش
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
انجام دادن
saddle cover
غاشیه
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
زین پوش
radiator cover
روکش رادیاتور
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
duvet cover
روپوشقابلشستشو
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
to cover much ground
جامع بودن
to cover much ground
وسیع بودن
to cover much ground
رسابودن
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
ستارهی روی جلد
bed cover
روتختی
sliding cover
پوششمتحرک
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
speaker cover
پوششصدا
valve cover
روپوشسرپاپ
loose cover
روکش
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
seat cover
پوششصندلی
pillow cover
ستونمخروطی
pan cover
پوششکنه
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
ستارهی روی جلد
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover
پوششباطری
glass cover
پوشششیشهای
filter cover
پوششفیلتر
head cover
محافظسر
lever cover
پوششدربازکن
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
protective cover
روکش محافظ
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle
زاویهای را بستن
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame
عذر
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
air cover
پوشش هوایی
base cover
عکس برداری اولیه
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover
سرپوش باتری
binding cover
پوشش تعهد شده
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover
درپوش باتری
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover
پوشش ستون
communication cover
پوشش مخابراتی
comparative cover
پوشش نسبی
cover shame
بهانه
protective cover
پوشش حفافتی
hatch cover
درپوش دوردریچه
hub cover
قالپاق چرخ
open cover
بیمه نامه باز
ice cover
یخپوش
insurance cover
پوشش بیمه
magneto cover
سرپوش مگنت
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
protective cover
روپوش حفاظ
piston cover
کف پیستون
piston cover
پوشش پیستون
protective cover
جان پناه دفاعی
hatch cover
درب دهلیز
dust cover
سرپوش غبارگیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
depleted cover
پوشش کاسته شده
depleted cover
پوشش کاهسته
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
fire cover
پوشش اتش
extra cover
بازیگر بل گیر
cheque book cover
پوششدفترچهچک
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
perforated cover plates
صفحات مشبک
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com