Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
disk buffer
میانگیر دیسک
disk buffer
بافر دیسک
Other Matches
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer
محلول تامپون
buffer
بافر
buffer
تامپون
buffer
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer
حافظه میانجی
buffer
حافظه موقت
buffer
حافظه میانی
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer
ضربه گیر بالشتک
buffer
ماشین لرزنده
buffer
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
buffer
میانگیر
buffer
سپر
buffer
ضربت خور حائل
buffer
پرداخت کردن
buffer
استفاده از میانگیر
buffer
ضربت گیر
buffer
دافع اطاق خرج
buffer stage
مرحله میانگیر
buffer duo
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer memory
حافظه میانیگر
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer register
ثبات میانگیر
buffer solution
محلول بافر
buffer distance
محوطه امنیت
buffer distance
حاشیه امنیت
buffer condenser
خازن میانگیر
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer chamber
اطاق خرج
buffer capacity
فرفیت بافر
buffer body
بدنه دافع
buffer area
ناحیه میانگیر
buffer state
دولت حایل
buffer state
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer stock
ذخیره اتکائی
output buffer
میانگیر خروجی
oil buffer
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
off screen buffer
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
keyboard buffer
بافر صفحه کلید
elastic buffer
میانگیر ارتجاعی
elastic buffer
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
buffer storage
حافظه میانگیر
buffer storage
انباره میانگیر
buffer stock
موجودی احتیاطی
buffer stock
مواد اولیه ذخیره
buffer stock
موجودی ذخیره
storage buffer
میانگیر انباره
buffer tank
تانکرحائل
buffer stock
تامین ذخیره
buffer zone
منطقه پیشگیری
buffer zone
منطقه تامین
buffer zones
منطقه پیشگیری
buffer zones
منطقه تامین
buffer zones
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer-bar
[railway]
ضرب خور
[قطار]
disk saw
اره گرد
disk
دیسک
disk saw
اره مجمعه
disk
صفحه
disk
گرده
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk
دایره
disk
گرده قرص
disk
صفحه هالتر
induction disk
گرده القائی
winchester disk
دیسک وینچستر
locking a disk
قفل کردن یک دیسک
magnetic disk
گرده مغناطیسی
magnetic disk
صفحه مغناطیسی
magnetic disk
دیسک مغناطیسی
startup disk
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
induction disk
اهنربای صفحهای
eight inch disk
درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
eight inch disk
فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
exchangeable disk
دیسک قابل تعویض
filter disk
قرص صافی
key to disk
کلید به دیسک
flexible disk
دیسک قابل انعطاف
flexible disk
دیسک انعطاف پذیر
flippy disk
دیسک لغزان
floret of the disk
گلچه میان
induction disk
صفحه مدور
duplicate disk
copying disk
microfloppy disk
میکرو دیسک لغزان
milk disk
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
transmissive disk
دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
removable disk
دیسک برداشتنی
removable disk
دیسک قابل حرکت
target disk
دیسک مقصود
systems disk
دیسک سیستم ها
system disk
دیسک سیستم
sun's disk
قرص خورشید
sun disk
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
start up disk
دیسک راه اندازی
start up disk
دیسک اغازگر
spacer disk
استوانه توپر فلزی
ram disk
RAدیسک
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
multi disk
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi disk
سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk
مربوط به چندین نوع دیسک
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
optic disk
نقطه کور
optical disk
دیسک نوری
video disk
دیسک بصری دیسک تصویری
video disk
دیسک ویدئویی
video disk
دسترسی مستقیم
range disk
میز تصحیح مسافت
source disk
دیسک مبداء
floppy disk
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
carbon disk
قرص زغالی
fixed disk
دیسک ثابت
clutch disk
صفحه کلاچ
color disk
گرده رنگها
compact disk
دیسک فشرده
disk armature
ارمیچر صفحهای
disk cache
نهانگاه دیسک
disk controller
کنترل کننده گرده
disk controller
کنترل کننده دیسک
disk copying
نسخه برداری از دیسک
disk duplication
نسخه برداری از دیسک
disk crash
خراش دیسک
disk crash
خرابی دیسک
disk envelope
پاکت دیسک
disk file
پرونده گردهای
disk file
فایل دیسک
disk flower
گل صفحهای
floppy disk
گرده لرزان
disk drives
دیسک ران دیسک چرخان
floppy disk
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk
کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk
گرده لغزان
floppy disk
دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disk
فلاپی دیسک دیسک نرم
hard disk
دیسک سخت
rigid disk
دیسک سخت
disk drive
گرده ران
disk drive
گرده چرخان
disk drive
دیسکخوان
disk drive
گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive
دیسک ران دیسک چرخان
disk drives
گرده ران
disk drives
گرده چرخان
disk drives
دیسکخوان
disk drives
گرداننده دیسک دیسک گردان
disk jacket
جلد دیسک
disk library
کتابخانه دیسک
disk unit
واحد دیسک
disk unit
واحد گرده
disk storage
انباره گردهای
disk pack
گروه بسته
disk pack
بسته دیسک
disk pack
گرده بسته
disk optimizer
بهینه ساز دیسک
disk sector
قطاع دیسک
disk sector
بخش دیسک
disk reader
خواننده دیسک
disk partition
پارتیشن دیسک
floppy disk
مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
disk memory
حافظه دیسک
disk platter
گرده سینی
floppy disk unit
واحد فلاپی دیسک
fixed head disk
گرده با نوک ثابت
two sided disk status
اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
card to disk converter
مبدل کارت به دیسک
external hard disk
دیسک سخت برونی
eighty track disk
دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
disk storage unit
واحد انبارهای گردهای
to save
[to disk/DVD etc.]
حفظ کردن
[روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی]
[رایانه شناسی]
disk unit enclosure
محفظه واحد دیسک
double sided disk
دیسک دو طرفه
disc
[disk]
drive
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed disk
[American E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
dual disk drive
گرداننده دیسک دوگانه
disk seal valve
لامپ خلاء با الکتردهای صفحهای
winchester disk drive
گرداننده دیسک وینچستر
magnetic disk unit
واحد دیسک مغناطیسی
fixed head disk
دیسک با نوک ثابت
high density disk
دیسک چگالی عالی
keyboard to disk system
سیستم صفحه کلید به دیسک
head per track disk
دیسک با هد هر شیار
disk operating system
سیستم عامل گردهای
disk operating system
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
disk controller card
کارت کنترل کننده دیسک
magnetic disk memory
حافظه با دیسک مغناطیسی
disk drive head
نوک دیسک خوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com