English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
display architecture معماری نمایشی
Other Matches
architecture حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture سبک معماری مهرازی
architecture هنر معماری
architecture طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture معماری
architecture ساختار
baroque architecture سبک معماری باروک
Coptic architecture معماری مسیحیان مصر
contextual architecture معماری بافت گرایی
buddhist architecture سبک معماری بودائی
byzantine architecture سبک معماری بیزانسی
Conceptual architecture معماری ادراکی
chinese architecture معماری چینی
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
computer architecture معماری کامپیوتر
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
environment architecture معماری محوطه
environment architecture معماری محیط
interior architecture معماری داخلی
egyptian architecture معماری مصری
landscape architecture معماری ارایش زمین
landscape architecture معماری طبیعت
monumental architecture معماری با عظمت
network architecture معماری شبکه
open architecture معماری باز
style of architecture سبک معماری
Dravidian architecture [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
action architecture [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
Aztec architecture معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
Babylonian architecture معماری بابلی
Cretan architecture معماری کرتی
defensive architecture معماری نظامی
landscape architecture معماری محوطه سازی
Fantastic architecture معماری غیر عادی
figurative architecture معماری مشجر
Georgian architecture معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Greek architecture معماری یونانی
Hard architecture [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
interion architecture معماری داخلی
Islamic architecture معماری اسلامی
Jacobean architecture سبک جاکوبی
Jesuit architecture معماری مجزایی
Kinetic architecture معماری جنبشی
Experimental architecture معماری تجربی
Estruscan architecture معماری اتروسکی
Egyptian architecture معماری مصری
ecological architecture معماری بوم شناختی
achaemenid architecture معماری هخامنشی
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Assyrian architecture معماری آشوری
earth architecture معماری خشتی
architecture proper معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
Green architecture معماری سبز
Elizabethan architecture معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
Ersatz architecture [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Ethiopian architecture معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
Micro Channel Architecture تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
Micro Channel Architecture - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
earth-work architecture معماری خشتی
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
late-Modern architecture [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
Early Christian architecture سبک معماری دوران مسیحیت
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
anglo-saxon architecture [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
CD ROM Extended Architecture فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
onion skin architecture طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
i display ارائهای
h display ارائه اچ
self display جلوه گری
k display ارائه کی
l display ارائه ال
self display خودنمایی
m display ارائه ام
p display ارائه پی
n display ارائه ان
j display ارائه جی
g display ارائه جی
display اشکار کردن
display در معرض نمایش
d display ارائه دی
c display ارائه سی
display نمایاندن
display نمایشگر صفحه نمایش
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display ویترین
display نمایش
b display ارائه ب
f display ارائه اف
display نمایشگری
display نمایش دادن
display نشان دادن ابراز کردن
display اشکارکردن نمایش
display نشان دادن اطلاعات
display تظاهر
display جلوه نمایاندن
display ارائه
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
simultaneous display نمایش سیمولتانه
affect display نمایش عاطفه
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
teletype display نمایش تایپ راه دور
vector display نمایش برداری
display cycle چرخه نمایش
teletype display نمایش تله تایپ
display console کنسول نمایش
data display داده نمایی
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
data display داده نما
display background زمینه نمایش
text display نمایشگرمتن
message display نمایشپیغام
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
function display نمایشگرتابع
display setting تنظیمصفحهنمایش
display cabinet بوفه
backlit display صفحه نمایش پشت نور
digital display صفحهنمایشعددی
display console پیشانه نمایشگر
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
colour display نمایشرنگ
display adapter اداپتور صفحه نمایش
display device دستگاه نمایش
display terminal ترمینال نمایش
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display tube لامپ نمایشگر
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
display type نوع نمایش
display menu فهرست نمایش
display unit واحد نمایشگر
display unit واحد نمایش
visual display نمایش بصری
formatted display نمایش شکل یافته
graphics display نمایش گرافیکی
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
display terminal پایانه نمایشگر
display surface سطح نمایش
display menu فهرست انتخاب نمایشی
raster display صفحه نمایش شبکهای
display image نمای تصویر
pyrotechnic display اتش بازی
plasma display نمایشگرپلاسمایی
plasma display نمایش پلاسما
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
display highlighting جلوه دادن تصویر
display foreground پیش نمای تصویر
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
raster display نمایش محل تصویر
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
character mapped display نمایش طرح دخشهای
dial-type display نمایشصفحهاعداد
visual display unit واحد نمایش دیداری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit واحد نمایشگر بصری
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
data display unit واحد داده نما
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
range bearing display ارائه بی
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
plasma display panel صفحه نمایش گازی
full page display نمایش تمام صفحه
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
flat panel display صفحه نمایش مسطح
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
row number display نمایشگرتعدادرجها
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
language display button دکمهنمایشگر
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
video display unit واحد نمایش تصویری
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
glass-fronted display cabinet بوفه
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
battery integration end radar display equipment
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com