English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7 milliseconds)
English Persian
display console پیشانه نمایشگر
display console کنسول نمایش
Other Matches
console کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
control console پیشانه کنترل
operator console پیشانه اپراتور
master console پیشخوان اصلی
key-console [تیر یک طرف بسته شده]
duplex console پیشانه مضاعف
operator console پیشانه متصدی
console operator اپراتور کنسول
console printer چاپگر کنسول
console table میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
operator console کنسول اپراتور
control console کنسول کنترل
information console کنسولاطلاعاتی
organ console قسمتهایکنسول
producer console کنسولتولید
score-console صفحهنمایشامتیاز
sound console پایه صدا
centre console میزفرمانمرکزی
systems console میزفرمان سیستم ها
systems console پیشانه سیستم ها
To comfort (console) someone. از کسی دلجویی کردن
vacuum system console کاهشدهندهسیستمخلاء
computer control console panel control
console type writer ماشین تحریر میز فرمان
f display ارائه اف
g display ارائه جی
j display ارائه جی
p display ارائه پی
self display جلوه گری
n display ارائه ان
m display ارائه ام
l display ارائه ال
k display ارائه کی
i display ارائهای
h display ارائه اچ
self display خودنمایی
d display ارائه دی
display نمایشگر صفحه نمایش
display نمایشگری
display اشکار کردن
c display ارائه سی
display نمایاندن
display نمایش
display در معرض نمایش
display ویترین
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display نشان دادن اطلاعات
b display ارائه ب
display اشکارکردن نمایش
display ارائه
display تظاهر
display نمایش دادن
display جلوه نمایاندن
display نشان دادن ابراز کردن
plasma display نمایش پلاسما
plasma display نمایشگرپلاسمایی
pyrotechnic display اتش بازی
colour display نمایشرنگ
text display نمایشگرمتن
display image نمای تصویر
visual display نمایش بصری
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
affect display نمایش عاطفه
raster display نمایش محل تصویر
raster display صفحه نمایش شبکهای
digital display صفحهنمایشعددی
display terminal ترمینال نمایش
display cabinet بوفه
display setting تنظیمصفحهنمایش
vector display نمایش برداری
function display نمایشگرتابع
teletype display نمایش تله تایپ
teletype display نمایش تایپ راه دور
message display نمایشپیغام
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
simultaneous display نمایش سیمولتانه
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
display cycle چرخه نمایش
formatted display نمایش شکل یافته
display device دستگاه نمایش
display foreground پیش نمای تصویر
display highlighting جلوه دادن تصویر
display menu فهرست انتخاب نمایشی
display unit واحد نمایش
display unit واحد نمایشگر
display type نوع نمایش
display tube لامپ نمایشگر
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display menu فهرست نمایش
display surface سطح نمایش
display terminal پایانه نمایشگر
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display background زمینه نمایش
graphics display نمایش گرافیکی
display adapter اداپتور صفحه نمایش
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display architecture معماری نمایشی
data display داده نمایی
data display داده نما
backlit display صفحه نمایش پشت نور
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
data display unit واحد داده نما
row number display نمایشگرتعدادرجها
character mapped display نمایش طرح دخشهای
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
dial-type display نمایشصفحهاعداد
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
language display button دکمهنمایشگر
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
video display unit واحد نمایش تصویری
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
visual display unit واحد نمایش دیداری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit واحد نمایشگر بصری
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
full page display نمایش تمام صفحه
plasma display panel صفحه نمایش گازی
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
flat panel display صفحه نمایش مسطح
range bearing display ارائه بی
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
glass-fronted display cabinet بوفه
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
battery integration end radar display equipment
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com