English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
English Persian
display foreground پیش نمای تصویر
Other Matches
foreground پیش صحن
foreground کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
foreground بخش نوشتاری یک طراحی
foreground فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
foreground رنگ حروف و متن روی صفحه نمایش
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
foreground که نتایج آن برای کاربر قابل دید است
foreground برنامه با تقدم بالا در سیستم چندکاره
foreground پیش زمینه
foreground زمین جلوعمارت
foreground منظره جلو عکس
foreground نزدیک نما
foreground پیش نما
foreground task کار یا وفیفه پیش زمینه
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
foreground program برنامه پیش صحنی
foreground job program foreground
foreground processing پردازش پیش صحنی
foreground processing اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
j display ارائه جی
l display ارائه ال
m display ارائه ام
display جلوه نمایاندن
p display ارائه پی
n display ارائه ان
self display خودنمایی
self display جلوه گری
d display ارائه دی
k display ارائه کی
i display ارائهای
display نمایش دادن
f display ارائه اف
display نشان دادن ابراز کردن
display اشکارکردن نمایش
display تظاهر
g display ارائه جی
b display ارائه ب
h display ارائه اچ
c display ارائه سی
display نمایشگری
display نشان دادن اطلاعات
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display نمایاندن
display ویترین
display در معرض نمایش
display نمایش
display ارائه
display اشکار کردن
display نمایشگر صفحه نمایش
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
formatted display نمایش شکل یافته
message display نمایشپیغام
text display نمایشگرمتن
function display نمایشگرتابع
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
teletype display نمایش تله تایپ
simultaneous display نمایش سیمولتانه
vector display نمایش برداری
colour display نمایشرنگ
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
raster display صفحه نمایش شبکهای
digital display صفحهنمایشعددی
pyrotechnic display اتش بازی
visual display نمایش بصری
plasma display نمایشگرپلاسمایی
plasma display نمایش پلاسما
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
display cabinet بوفه
raster display نمایش محل تصویر
display setting تنظیمصفحهنمایش
teletype display نمایش تایپ راه دور
backlit display صفحه نمایش پشت نور
display surface سطح نمایش
display menu فهرست نمایش
display menu فهرست انتخاب نمایشی
display image نمای تصویر
display highlighting جلوه دادن تصویر
display device دستگاه نمایش
display cycle چرخه نمایش
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display console کنسول نمایش
display console پیشانه نمایشگر
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display background زمینه نمایش
display architecture معماری نمایشی
display adapter اداپتور صفحه نمایش
data display داده نمایی
data display داده نما
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
display terminal پایانه نمایشگر
affect display نمایش عاطفه
display type نوع نمایش
display unit واحد نمایش
display tube لامپ نمایشگر
display unit واحد نمایشگر
graphics display نمایش گرافیکی
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display terminal ترمینال نمایش
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
row number display نمایشگرتعدادرجها
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
video display unit واحد نمایش تصویری
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
dial-type display نمایشصفحهاعداد
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
visual display unit واحد نمایشگر بصری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
visual display unit واحد نمایش دیداری
language display button دکمهنمایشگر
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
flat panel display صفحه نمایش مسطح
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
full page display نمایش تمام صفحه
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
character mapped display نمایش طرح دخشهای
data display unit واحد داده نما
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
plasma display panel صفحه نمایش گازی
range bearing display ارائه بی
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
glass-fronted display cabinet بوفه
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display equipment
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com