Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
English
Persian
distance medley
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
Other Matches
medley
مختلط رنگارنگ
medley
امیخته
medley
اختلاط
medley
زد وخورد
medley
قطعه موسیقی مختلط
medley
شنای مختلط 002 تا 004متر
medley relay
شنا و دو امدادی
sprint medley
دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
individual medley
شنای مختلط
swedish medley
دو امدادی سوئدی در تالارسرپوشیده
chance medley
ادم کشی اتفاقی که باسوء قصدنبوده وغیرعمدی هم نبوده است
medley relay
مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
known distance
مسافت معلوم
known distance
فاصله معلوم
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
mean distance
فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
to keep one's distance
اشنایی نکردن
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
to keep one's distance
دوری جستن
to keep one's distance
کناره گیری کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
distance
تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance
بعد دورکردن
distance
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance
مسیر مسابقه
distance
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance
برد سلاح
distance
بعد
distance
مسافت
distance
فاصله
distance
دوری
safe distance
مسافت امن اطراف مین
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
shouting distance
فاصله صدا رس
polar distance
فاصله قطبی
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
image distance
عرض تصویر
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
internuclear distance
فاصله بین هستهای
interocular distance
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
safe distance
فاصله بی خطر
distance between centers
طول دوران
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
offset distance
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
offset distance
فاصله برون محوری
sight distance
مسافت دید
sight distance
فاصله دید
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
zenith distance
فاصله ارتفاع نافر
zenith distance
ارتفاع راس القدم
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
distance post
قرارگاهمحلمسابقه
distance scale
مقیاسمسافت
distance travelled
مقدارطیشده
It can be seen from a distance of two kilometers .
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
distance between two points
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
weaving distance
طول تقاطع
unit distance
با فاصله واحد
training distance
مسافت تمرین
sight distance
طول دید
signal distance
فاصله علامتی
skip distance
خیز موج
social distance
فاصله اجتماعی
supporting distance
مسافت پشتیبانی
supporting distance
بردپشتیبانی سلاحها
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance
زمان عبور ستون
to step a distance
قدم کردن
haul distance
فاصله حمل
long distance
از راه دور
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
angular distance
فاصله زاویهای
bond distance
طول پیوند
buffer distance
حاشیه امنیت
buffer distance
محوطه امنیت
center distance
فاصله مرکزی
center distance
فاصله ازمرکز
code distance
فاصله رمز
coherence distance
فاصله همدوسی
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance
فاصله مجاز بین دومین
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
air distance
مسافت هوایی
linear distance
خط هوایی
long distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance
ازراه دور تلفن کردن
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance
دارای مسافت دور
long-distance
راه دور
long-distance
از راه دور
long-distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance
ازراه دور تلفن کردن
long-distance
دارای مسافت زیاد
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance
راه دور
long-distance
دارای مسافت دور
distance light
نورافکن
distance line
طناب نگهدارنده ناوها
distance line
طناب تنظیم فاصله
distance wadding
لایی جازم
distance receptor
گیرنده دوربرد
distance vision
دید دوربرد
distance wadding
لایی
long distance
دارای مسافت زیاد
distance wadding
بوش داخل پوکه فشنگ
ecological distance
فاصله بوم شناختی
f. distance or length
فاصله کانونی
facing distance
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
focal distance
فاصله کانونی
frequency distance
فاصله فرکانس
distance protection
وسیله حفافت فاصله
distance man
دونده استقامت
distance meter
فاصله سنج
distance runner
دونده استقامت
distance meter
بعد سنج
stopping sight distance
فاصله دید ایست
economic haul distance
فاصله اقتصادی حمل
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
direct distance dialing
شماره گیری فاصله مستقیم
hole center distance
فاصله مرکز سوراخ
fixed distance marking
خطمقطعثابت
half-distance line
خطنیمفاصله
The bus stop is no distance at all .
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
long distance supply
تغذیه مسافت دور
to distance
[dissociate]
oneself from
دوری
[قطع همکاری]
کردن از
overtaking sight distance
فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
stopping sight distance
فاصله دید برای ایست
miss distance scorer
دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
middle distance race
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
overtaking sight distance
فاصله دیدپیش افتی
social distance scale
مقیاس فاصله اجتماعی
overtaking sight distance
طول دید
total stopping distance
طول ایست کامل
long distance reception
دریافت دور
long distance line
خط ارتباطی
long distance cable
کابل ارتباطی
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
bogardus social distance scale
مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com