English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (7 milliseconds)
English Persian
distance receptor گیرنده دوربرد
Other Matches
receptor گیرنده
receptor ستاره مساعد گیرنده
receptor دستگاه گیرنده وان حمام
receptor پذیرنده غریبان و فراریها
receptor پذیرایی کننده
sensory receptor گیرنهحسی
cell receptor گیرنده سلولی
volumetric receptor گیرنده حجمی
opiate receptor گیرنده افیونی
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
known distance مسافت معلوم
known distance فاصله معلوم
mean distance فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
distance مسافت
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
to keep one's distance دوری جستن
to keep one's distance اشنایی نکردن
to keep one's distance کناره گیری کردن
distance بعد
distance تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance مسیر مسابقه
distance برد سلاح
distance دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance بعد دورکردن
distance دوری
distance فاصله
haul distance فاصله حمل
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
frequency distance فاصله فرکانس
safe distance مسافت امن اطراف مین
safe distance فاصله بی خطر
shouting distance فاصله صدا رس
polar distance فاصله قطبی
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
image distance عرض تصویر
internuclear distance فاصله بین هستهای
offset distance فاصله برون محوری
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
interocular distance فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
sight distance مسافت دید
sight distance فاصله دید
sight distance طول دید
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
signal distance فاصله علامتی
weaving distance طول تقاطع
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
zenith distance ارتفاع راس القدم
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
distance post قرارگاهمحلمسابقه
distance scale مقیاسمسافت
It can be seen from a distance of two kilometers . از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
skip distance خیز موج
social distance فاصله اجتماعی
supporting distance مسافت پشتیبانی
supporting distance بردپشتیبانی سلاحها
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance زمان عبور ستون
to step a distance قدم کردن
training distance مسافت تمرین
unit distance با فاصله واحد
distance travelled مقدارطیشده
long distance از راه دور
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
angular distance فاصله زاویهای
bond distance طول پیوند
buffer distance حاشیه امنیت
buffer distance محوطه امنیت
center distance فاصله مرکزی
center distance فاصله ازمرکز
code distance فاصله رمز
coherence distance فاصله همدوسی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
air distance مسافت هوایی
linear distance خط هوایی
distance light نورافکن
long distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance ازراه دور تلفن کردن
long distance دارای مسافت زیاد
long distance راه دور
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance دارای مسافت دور
long-distance راه دور
long-distance از راه دور
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance ازراه دور تلفن کردن
long-distance دارای مسافت زیاد
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance دارای مسافت دور
distance between centers طول دوران
distance line طناب نگهدارنده ناوها
f. distance or length فاصله کانونی
distance meter بعد سنج
distance meter فاصله سنج
distance protection وسیله حفافت فاصله
ecological distance فاصله بوم شناختی
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
distance wadding لایی جازم
distance wadding لایی
distance vision دید دوربرد
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
distance runner دونده استقامت
distance line طناب تنظیم فاصله
focal distance فاصله کانونی
distance man دونده استقامت
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
fixed distance marking خطمقطعثابت
half-distance line خطنیمفاصله
economic haul distance فاصله اقتصادی حمل
to distance [dissociate] oneself from دوری [قطع همکاری] کردن از
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
long distance line خط ارتباطی
long distance reception دریافت دور
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
overtaking sight distance فاصله دیدپیش افتی
overtaking sight distance فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی
stopping sight distance فاصله دید برای ایست
stopping sight distance فاصله دید ایست
overtaking sight distance طول دید
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
long distance cable کابل ارتباطی
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
total stopping distance طول ایست کامل
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
long distance supply تغذیه مسافت دور
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
direct distance dialing شماره گیری فاصله مستقیم
bogardus social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com