English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (9 milliseconds)
English Persian
distance runner دونده استقامت
Other Matches
over runner متجاوز
runner متصدی
runner ولگرد
runner فروشنده سیار
runner افسر پلیس
runner گردنده گشتی
runner دونده
runner ریشه هوایی
runner ماشین چی
runner اداره کننده شغلی
runner امر برپیاده
runner طناب چشمی دار
runner پای راهگاه
runner مجرای اصلی تغار
runner لاوک
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
over runner متجاسر
runner قسمت متحرک طناب
Runner دونده
runner فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
turbine runner حرکتدهندهتوربین
Kaplan runner پروانهکابلان
Francis runner فنفرانسوی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
front runner دونده پیشتاز
blockade runner شخصی یا ناوی که ازمحاصره دشمن میگذرد
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
runner bean رجوع شود به bean pole
runner beans رجوع شود به bean pole
Pelton runner چرخشفن
rear runner گردنهپشتی
runner blade تیغهچرخنده
front-runner دونده پیشتاز
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
scarlet runner نوعی لوبیای سبز
dan runner کشتی بویه گذار
courtesy runner بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
gun-runner قاچاقچیاسلحه
known distance فاصله معلوم
distance فاصله
distance مسافت
to keep one's distance دوری جستن
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
to keep one's distance اشنایی نکردن
mean distance فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
distance برد سلاح
to keep one's distance کناره گیری کردن
distance دوری
distance بعد دورکردن
distance تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance بعد
known distance مسافت معلوم
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance مسیر مسابقه
distance دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
shouting distance فاصله صدا رس
image distance عرض تصویر
safe distance مسافت امن اطراف مین
sight distance فاصله دید
polar distance فاصله قطبی
safe distance فاصله بی خطر
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
internuclear distance فاصله بین هستهای
interocular distance فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
sight distance مسافت دید
offset distance فاصله برون محوری
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
sight distance طول دید
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
zenith distance ارتفاع راس القدم
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
distance post قرارگاهمحلمسابقه
distance scale مقیاسمسافت
distance travelled مقدارطیشده
It can be seen from a distance of two kilometers . از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
weaving distance طول تقاطع
unit distance با فاصله واحد
signal distance فاصله علامتی
skip distance خیز موج
social distance فاصله اجتماعی
supporting distance مسافت پشتیبانی
supporting distance بردپشتیبانی سلاحها
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance زمان عبور ستون
to step a distance قدم کردن
training distance مسافت تمرین
long distance از راه دور
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
angular distance فاصله زاویهای
bond distance طول پیوند
buffer distance حاشیه امنیت
center distance فاصله مرکزی
center distance فاصله ازمرکز
code distance فاصله رمز
coherence distance فاصله همدوسی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
buffer distance محوطه امنیت
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
distance between centers طول دوران
distance line طناب نگهدارنده ناوها
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
air distance مسافت هوایی
long distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance ازراه دور تلفن کردن
long distance دارای مسافت زیاد
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance دارای مسافت دور
long-distance راه دور
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance ازراه دور تلفن کردن
long-distance دارای مسافت زیاد
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance دارای مسافت دور
long distance راه دور
distance light نورافکن
linear distance خط هوایی
distance line طناب تنظیم فاصله
distance man دونده استقامت
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
ecological distance فاصله بوم شناختی
haul distance فاصله حمل
f. distance or length فاصله کانونی
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
focal distance فاصله کانونی
long-distance از راه دور
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
frequency distance فاصله فرکانس
distance wadding لایی جازم
distance wadding لایی
distance vision دید دوربرد
distance receptor گیرنده دوربرد
distance meter بعد سنج
distance protection وسیله حفافت فاصله
distance meter فاصله سنج
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
long distance line خط ارتباطی
long distance reception دریافت دور
long distance cable کابل ارتباطی
stopping sight distance فاصله دید برای ایست
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
overtaking sight distance طول دید
to distance [dissociate] oneself from دوری [قطع همکاری] کردن از
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
half-distance line خطنیمفاصله
stopping sight distance فاصله دید ایست
fixed distance marking خطمقطعثابت
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
total stopping distance طول ایست کامل
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
direct distance dialing شماره گیری فاصله مستقیم
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
overtaking sight distance فاصله دیدپیش افتی
overtaking sight distance فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
economic haul distance فاصله اقتصادی حمل
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
long distance supply تغذیه مسافت دور
bogardus social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com