Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
district court
دادگاه بخش
district court
صلحیه
Other Matches
district
بخش
district
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district
ناحیه نظامی
district
ناحیه
district
حوزه
district
بلوک
district
منطقه
police district
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
policing district
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
consular district
منطقه عمل کنسول
district nurse
پرستار سرخانه
hunting district
صیدگاه
hunting district
شکار گاه
district superintendent
رئیس یاسرپرست بخش
district overseer
مباشر
naval district
ناحیه دریایی
district boundary
بخشمرزی
naval district
ناحیه عملیات دریایی
district attorney
بازپرس بخش قضایی
district attorneys
بازپرس بخش قضایی
governor of a rural district
دهدار
red light district
محله فواحش
district call box
جعبه خبر محلی
rural district council
انجمن محلی زراعی
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court of a
محکمه استیناف
the court above
محکمه بالاتر
court
محکمه
court
زمین ورزشهای محوطهای
out of court
داد باخته
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
out of court
محکوم علیه
right court
زمین سرویس سمت راست
court
دربار
court
دادگاه افهار عشق
court
دادگاه
court
حیاط
court
بارگاه
to appear before the court
در دادگاه ظاهر شدن
court
عشق بازی کردن
court
خواستگاری
the superme court
دیوانعالی کشور
police court
محکمه خلاف
tennis court
07/32 در59/01 متر
to court favour
توجه و التفات کسی را طلب کردن
to pay court
عرض بندی کردن
to put out of court
از دستور خارج کردن
peace court
دادگاه بخش
traffic court
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
peace court
صلحیه
playing court
زمین بازی
police court
ضابطین شهربانی
police court
کلانتری
to put out of court
شایسته مطرح کردن ندانستن
traffic court
دادگاه عبور و مرور
traffic court
دادگاه تخلفات رانندگی
police court
دادگاه خلاف
tennis court
زمین تنیس
supreme court
دیوان تمیز
religious court
محکمه شرع
practice court
دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
president of the court
رئیس دادگاه
prize court
شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
probate court
دادگاه وصایا و ارث
provost court
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
probate court
محکمه امور حسبی
provost court
دادگاه پادگانی
supreme court
دیوان عالی کشور
superior court
دادگاه تمیز
superior court
دادگاه عالی
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary court
دادگاه بدوی
squash court
زمین بازی اسکواش
service court
محل فرود سرویس اسکواش
service court
محل فرود سرویس
rear court
انتهای زمین
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
base-court
حیات بیرونی
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
ball is in your court
<idiom>
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
to bring somebody before the court
[s]
کسی را دادگاه بردن
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
to have recourse to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نوبت تو است.
court division
بخش دادگاه
court division
دادگاه
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
to apply to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to settle out of court
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
kangaroo court
دادگاه مندرآوردی
kangaroo court
دادگاه غیرقانونی
kangaroo court
دادگاه پوشالی
court shoes
رجوع شود به pump
court shoe
رجوع شود به pump
volleyball court
9 در 81 متر
volleyball court
زمین والیبال
trial court
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
law court
دادگاه قضایی
centre court
حیاطمیانی
court referee
داورزمینبازیسرپوشیده
out of court settlement
توافق بدون محکمه
[حقوق]
kangaroo court
<idiom>
hold court
<idiom>
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
High Court
دادگاهویژهجرائممهم
crown court
دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law
دادگاه
right service court
داورسرویسراست
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
dut of court
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
court procedure
محاکمه
assize court
دادگاه جنایی
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
change court
تعویض زمین
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order
قرار صادره از دادگاه
court of review
دادگاه تجدید نظر
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
court session
جلسه دادگاه
court tennis
تنیس داخل سالن
disciplinary court
دادگاه انتظامی محکمه اداری
assize court
محاکم سیار جنایی
disciplinary court
محمکه انتظامی
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
cross court
بسمت مخالف زمین در قطر
criminal court
دادگاه جنایی
criminal court
راز و نیاز کردن
criminal court
عشق بازی کردن
criminal court
محکمه جنائی
court yard
حیاط
circuit court
دادگاه منطقهای
court of province
دادگاه استان
contempt og court
اهانت به دادگاه
court martiall
دادگاه نظامی
country court
دادگاه بخش
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial
دادگاه نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games
بازیهای محوطهای
court card
سرباز
court card
بی بی
court material
دادگاه نظامی
court of appeals
دادگاه استیناف
circuit court
دادگاه استیناف
clerk of the court
کاتب
court of justice
دادگاه
court of iquiry
دادگاه رسیدگی
court of grievances
دادگاه مظالم
court of first instance
دادگاه بدوی
court of first instance
محکمه بدایت
court of first instance
دادگاه شهرستان
commercial court
دادگاههای صنفی
court card
صورت :شاه
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
out door court
زمین هوای ازاد
mid court
وسط زمین
martial court
دادگاه نظامی
magistrates court
دادگاه جنحه
lower court
محکمه تالی
court martiall
شورای نظامی
odd court
زمین سرویس سمت چپ
left court
زمین سرویس سمت چپ
kangoroo court
دادگاه محلی
kangoroo court
دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
military court
دادگاه نظامی
moot court
دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
motor court
متل
open court
دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
juvenile court
دادگاه نوجوانان
juvenile court
دادگاه اطفال
court-martial
دردیوان حرب محاکمه کردن
open court
محکمه عمومی
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
front court
نیمهای که به ان حمله میشود
municipal court
دادگاه داخلی
municipal court
دادگاه شهرداری
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
jurisdiction of the court
صلاحیت دادگاه
court of inquiry
بازپرسی
court of appeal
دادگاه استان
court of appeal
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal
دادگاه استیناف
court of appeal
دادگاه پژوهش
high court of
دیوانعالی کشور
high court of
دیوانعالی تمیز
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
half court
زمین سرویس
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
court of appeal
دادگاه عالی محکمه استیناف
judicial court
دادگاههای دادگستری
judicial court
محاکم عدلیه
inns of court
کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
international court
دادگاه بین المللی
court of inquiry
کمیسیون تحقیق
court of inquiry
دادگاه تفتیش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com