Dictiornary-Farsi | document folder | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (3 milliseconds)

English	Persian
document folder	پوشهمدارک


Other Matches

folder	تاه کن
folder	پوشه
folder	گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folder	لفاف
blessed folder	در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
blessed folder	مخزن فرعی
Startup folder	پرونده خاص در دیسک سخت که حاوی برنامه هایی است که خودکار اجرا می شوند وقتی که کار ویندوز را آغاز میکند
parent folder	پروندهای که حاوی پروندههای دیگر است
document	نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document	1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
document	نوشتن شرح یک فرآیند
document	مدرک
associated document	متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
associated document	وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated document	سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند
document	عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document	روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document	سند
document	ملاک سندیت دادن
document	دستاویز
document	متکی به مدرک کردن
document	وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document	فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
document	پردازش متن توسط کامپیوتر
document	ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
source document	سند منبع
reliance on a document	استناد به مدرک خاصی
referring to a document	استناد به مدرک خاصی
document register	ثبت کردن سند
original document	اصل سند
original document	بنچاق
official document	سند رسمی
noterial document	سند رسمی
master document	مدرک اصلی
forged document	سند جعلی
document register	ثبت سند
enforceable document	سند لازم الاجرا
source document	سند اصلی
the body of a document	متن یک سند
lost document	مدرک گم شده
identification document	شناسنامه
sent document recovery	استردادمدارکفرستادهشده
document-to-be-sent position	موقعیتفرستادنمدارک
document receiving	دریافتکنندهمدارک
identification document	کارت شناسایی
document handler	گردانندهمدراک
turnaround document	متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
to forge a document	سندی راجعل کردن
to fabricate a document	سندی راجعل کردن
the document purports that	انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
document register	بایگانی
authentic document	مدرک اصلی
document file	پرونده اسناد
document file	پرونده اسناد یکان
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
private document	سند عادی
contents of a document	مندرجات سند
document bills	اوراق تجارتی
document retrieval	بازیابی سند
baseline document	سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
authenticity of document	صحت سند
authenticity of a document	اعتبار سند
authentic document	سند صحیح
authentic document	اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
document format	قالب مدرک
document format	فرمت مدرک
document reader	سند خوان
document reader	سندخوان
document processing	متن پردازی
document processing	پردازش مدرک
document of title	سند مالکیت
document of nationality	سند تابعیت
document of identity	اسناد سجل و احوال
document register	ثبات
document of birth	سند ولادت
document number	شماره سند
document in proof	دلیل مستند
document number	شماره درخواست
combined transport document	اسناد حمل ترکیبی
certificate [official document]	گواهی
certificate [official document]	مدرک
refugee's travel document	گذرنامه پناهنده
document comparison utility	برنامه کمکی مقایسه مدارک
document base font	فونت پایه مدرک
blank signed document	سفید امضاء
To forge a document (documents).	سند ومدرک سازی کردن
refugee travel document	گذرنامه پناهنده
bottom-fold document case	کیفمدارک
abusing a blank signed document	سوء استفاده از سفید امضاء
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author]	امضا یادگاری