English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
double bill مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
Other Matches
bill نوک
bill صورتحساب
bill حواله
bill قبض
bill اسنادبازرگانی
bill تهیه کردن صورتحساب
to f. the bill واجدشرایط بودن
bill صورتحساب دادن
bill اسکناس
bill سند
bill منقار
bill نوعی شمشیرپهن
bill نوک بنوک هم زدن
bill لایحه
bill قبض صورتحساب
bill برات
way bill بارنامه دریایی
way bill بارنامه راه اهن
way bill بارنامه
way bill سند حمل
bill دادخواست
bill گزارش جریان دعوی
the bill صورت حساب
bill of e. برات
got through (the bill got through the ma لایحه از مجلس گذشت
The bill, please. لطفا صورت حساب.
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
bill بیجک
bill nye صورتحساب
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill of exception اعتراض نامه
bill of exceptions صورت استثنائات
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill of exchange برات ارزی
bill exchange برات بازرگانی
bill of entry افهارنامه ورودی
bill of entry افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill hook دهره
bill of divorce طلاق نامه
bill of disfranchise disfranchise
bill of costs صورت هزینه دادرسی
bill hook دستعاله
bill of exchange برات مبادلهای
bill of attainder لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
bill exchange برات
bill broker واسطه تنزیل
bill broker دلال برات
appropriation bill صورت ضبط اموال
bank bill برات بانک
bank bill اسکناس
bank bill حواله بانکی
banker's bill صورت تبدیل ارز
banker's bill صورتحساب بانکی
battle bill لوحه جنگی ناو
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
members bill member
member's bill طرح قانونی
long bill نوک دراز
dishonour a bill نکول
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
bill board تخته لنگر
bill book دفتر بروات
airway bill بارنامه حمل هوایی
bill of exchange برات
due bill سند بدهی
crow bill انبرگلوله کش
cross bill شکایت متقابل
cross bill لایحه دفاعیه
creditor's bill به ورثه میدهد
creditor's bill رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
cranes bill یکجورانبرجراحی
cranes bill شمعدانی
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
clean bill برات ساده
blank bill براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
bill payable برات قابل پرداخت
bill of sale بیع نامه
bill of sale سند فروش
currency of a bill مدت برات
hook bill منقارعقابی
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
due bill برات پرداختنی
financial bill لایحه مالی
first reading of a bill شوراول لایحه
fly bill اعلان دستی
fly bill اگهی دستی
foreign bill حواله ارز خارجی
foreign bill برات ارزی
foreign bill برات خارجی
foreign bill برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
hard bill پرندگان سخت منقار
hawk bill لاک پشت ابی
hawks bill لاک پشت منقار دار
hook bill منقار نوک برگشته
bill of sale فاکتور
bill of sale صورت فروش
bill of quantities فهرست کمی مواد
bill of lading بار نامه
bill of lading ستمی کشتی
bill of lading بارنامه
bill of indictment ادعانامه
bill of indictment کیفرخواست
bill of indicment ادعا نامه
bill of indicment کیفر خواست
bill of guarantee ضمانتنامه
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
bill of exgchange سفته
bill of exgchange برات
bill of lading بار نامه کشتی
bill of quantities صورت مقداری
bill of quantities فهرست مقادیر
bill of quantites سیاهه چندی ها
bill of quantites فهرست مقادیر
bill of poreclosure poreclosure
bill of particulars شرح خواسته
bill of oredit اسنادخزانه
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
bill of materials صورت حساب مواد
bill of materials فهرست مواد
bill of material فهرست مواد
bill of material صورت قطعات
bill of loading جواز کشتی
bill of loading بارنامه کشتی
through bill of exchange بارنامه سراسری
training bill برنامه اموزشی
transit bill اجازه عبور
transit bill پروانه عبور
treasury bill اسناد خزانه
true bill اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
twin bill دو مسابقه توام در یک برنامه
usance bill برات به وعده
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
wage bill لیست حقوق
to veto a bill لایحه قانونی راردکردن
to talk out a bill مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
through bill of lading بارنامه سراسری
time bill سفته مدت دار
time bill برنامه حرکت قطار
to bill and coo بوسه بازی کردن
to bill and coo باهم غنج زدن
to dishonour a bill براتی را فکول کردن
to protean a bill وجه براتی راتامین کردن
to rush a bill through لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
watch bill لوحه نگهبانی ناو
bill poster کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
bill posters کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
How much is my telephone bill? صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
a hefty bill صورتحساب سنگینی
bill of health گواهی صحت مزاج
bill of health گواهی تندرستی
bill of health گواهی بهداشت
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
foot the bill <idiom> پرداختن
bill of fare هزینه سفر
bill of fare برنامه
bill of fare صورت اغذیه مهمانخانه
bill of fare صورت غذا
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
bill of rights اعلامیه حقوق
bill of rights قانون اساسی امریکا
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
fill the bill <idiom> مناسب برای همه جا
bill of indictment کیفر خواست
road bill بارنامه
soft bill مرغ مگس خوار
soft bill پرنده منقار نازک حشره خوار
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
sight bill برات دیداری
show bill تابلو اعلان نمایش
play bill اگهی نمایش
short bill برات کم مدت
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
play bill اعلان نمایش
protect a bill وجه براتی را تامین کردن
retiring a bill براتی را تسویه کردن
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
station bill جدول محلها
stork's bill شمعدانی عطر
stork's bill گل عطر
air bill بارنامه محموله هوایی
accommodation bill سفته دوستانه
the bill of has come to mature وعده پرداخت برات رسیده است
the bill is undue وعده برات نرسیده است
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
the bill is overdraw سر رسید برات منقضی شده است
accommodation bill برات دوستانه
the bill has come to maturity موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill has come to maturity وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill برگ عطر
on sight bill of exchange برات عندالمطالبه
clean bill of health <idiom> گواهی سلامتی
combined bill of laning بارنامه حمل مرکب
combined bill of laning بارنامه مرکب
foul bill of lading بارنامه نادرست
clean bill of lading بارنامه بی نقض
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com