Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
double multiple disc clutch
کلاج چند صفحه- دوبل
Other Matches
clutch
تزویج
clutch
وضع دشوار
clutch
کلاج
clutch up
نامشخص بودن نتیجه
clutch
سستی در مسابقه
clutch
گیرپاژکردن
clutch
محکم گرفتن
clutch
کلاچ
clutch
چنگ زدن
clutch
پیوست
clutch
تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
to clutch at anything
چیزی را چنگ زدن یا قاپیدن
clutch
چنگ
clutch
چنگال
clutch disk
صفحه کلاچ
clutch start
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
clutch coupling
تزویج کلاج
clutch coupling
پیوست کلاج
clutch pedal
پدال کلاج
magnetic clutch
کلاج مغناطیسی
clutch dog
فک اتصال
clutch facing
صفحه کلاج
dog clutch
زبانه
dog clutch
پیوست دندانهای
driving clutch
کلاج محرکه
plate clutch
کلاج دیسکی
overrunning clutch
کلاچ یک طرفه
overload clutch
کلاج بار زیاد
clutch housing
جایگاهکلاج
fluid clutch
کلاج روغنی
freewheel clutch
کلاج در حالت خلاص
clutch lever
سطحکلاج
plate clutch
کلاج صفحهای
magnetic clutch
کلاچ مغناطیسی
friction clutch
کلاچ اصطکاکی
clutch pilot bearing
زغال کلاچ
expanding ring clutch
کلاج اصطکاکی یا مالشی
clutch pressure plate
صفحه فشاردهنده کلاج
magnetic friction clutch
کلاج مالشی مغناطیسی
freewheel
[overrunning clutch ]
چرخ آزاد
[فناوری مکانیک]
dry plate clutch
کلاج صفحه خشک
clutch pilot bearing
بلبرینگ کلاچ
jaw clutch coupling
پیوست دندانه
jaw clutch coupling
درگیری دندانه
disc
قرص
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
بشقاب سوپاپ
disc
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc
صفحه گرامافون
disc
[تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
disc
رسانه مغناطیسی دیسک
disc
دیسک
disc
گرده
disc
دیسک صفحه ساختن
disc
صفحه
disc
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
covering disc
صفحهپوشیدهشده
disc camera
صفحهدوربین
disc compartment
محلقرارگیرینوار
disc drive
درایودیسک
pirate disc
نسخه سرقت شده
filter disc
قرص صافی
film disc
صفحهفیلم
area of a disc
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
disc recording
ضبط روی صفحه گرامافون
disc loading
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
tax disc
برگهپرداختمالیاتکهبرشیشهاتومبیل
pirate disc
نسخه غیر قانونی چاپ شده
adhesive disc
صفحهچسبنده
floppy disc
فلاپیدیسک
retarding disc
صفحه سرعت شکن
rotor disc
دیسک رتور
eccentric disc
صفحه گریز از مرکز
sechi disc
شفافیت سنج اب دریا
sintered disc
قرص متخلخل
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
turbine disc
دیسک توربین
area of a disc
مساحت دایره
[ریاضی]
disc integrator
انتگرالگیری دیسکی
optical disc
دیسکنوری
disc motor
موتورصفحه
arago's disc
صفحه اراگو
tax disc
میچسبانند
disc jockeys
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc mixer
نمایشاجزا
disc brake
ترمز صفحهای
disc brake
ترمز دیسکی
disc area
مساحت دیسک
blowout disc
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
tension disc
صفحهکشش
slipped disc
وضعیتیکهیکیازدیسکهادرجهتدرستینمیچرخد
hard disc drive
محلقرارگیریهارد
center disc roll
نورد دیسکی
dry disc rectifier
یکسو ساز خشک
center disc roll
غلطک دیسکی
hard disc
[British E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed disc
[British E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
compact disc player
دستگاهدیسکفشرده
compact disc unit
محلقرارگیریدیسک
still video film disc
سطحفلاپیدیسک
tandem disc harrow
صفحهدوپشتههرس
discharge indicator disc
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
mini-floppy disc
فالاپیدیسککوچک
hard disc bus
سیمهارد
floppy disc drive
محلورودفلاپیدیسک
magneto optical disc
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
heat deflecting disc
صفحهانحرافگرما
disc
[disk]
drive
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
Disc . Gramaphone record.
صفحه گراما فون
disc spacing lever
نمایشمقدارفضا
disc drive port
قسمتوروددیسک
optical disc drive
درایودیسکنوری
disc compartment control
کنترلکنندهمحلقرارگیریصفحه
center disc
[disk wheel]
دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش
[ فناوری خودرو]
compact disc player controls
دکمههایکنترلکنندهدیسک
hard disc drive
[British E]
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
multiple
مضروب
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
multiple
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple
چند برابر
multiple
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple
ضرب چندتا
multiple
چند
multiple
گوناگون
multiple
چندگانه
multiple
چند فاز چندگانه
multiple
مضرب
multiple
چندین
multiple
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple
متعدد
multiple
مضاعف
multiple
چندلا گوناگون
multiple connector
بست چند گانه
multiple capacitor
خازن چندگانه
multiple key
کلید چند راه
multiple landuse
استفاده چندگانه زمین
multiple address
با نشانی چندگانه
multiple moment
گشتاور چندگانه
multiple offence
حمله مرکب
multiple gun
توپ چند لولهای
multiple personality
شخصیت چندگانه
multiple precision
دقت چند برابر
multiple punch
منگنه چندگانه
multiple therapy
درمان تعاونی
multiple length
با درازی چندگانه
multiple ionization
یونش مکرر
multiple images
تصاویر چندگانه
multiple contact
کنتاکت دستهای
multiple cable
کابل چند رشتهای
multiple correlation
همبستگی چندگانه
multiple correlation
همبستگی چند متغیری
multiple cut off
برش چند متغیری
multiple bond
پیوند چندگانه
multiple amplifier
تقویت کننده چند طبقه
multiple drill
تمرین چند یکانی
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
multiple circuit
مدار چند طبقه
multiple foul
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple circuit
مدار چندگانه
multiple wire
چند رشتهای
multiple wire
چند سیمه
multiple well system
سیستم چند چاهی
multiple-choice
وابسته به پرسش چند پاسخی
multiple integral
انتگرال چندگانه
[ریاضی]
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
multiple telegraphy
تلگراف چندگانه
multiple use key
استفادهمتعددکلید
multiple contact
دسته کنتاکت
multiple stores
فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple star
ستاره چندگانه
multiple sclerosis
فلج چندگانه
multiple series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple regression
رگرسیون چند متغیره
multiple regression
رگرسیون
multiple regression
چندمتغیری
multiple regression
رگرسیون چند گانه
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple reinforcement
تقویت چندگانه
common multiple
مضرب مشترک
multiple access
دستیابی چندگانه
multiple cable joint
اتصال کابل چند رشتهای
multiple cable joint
موف انشعاب
lowest common multiple
کوچکترین مضرب مشترک
multiple conductor cable
کابل چند رشتهای
multiple cable joint
مفصل انشعاب
multiple arch dam
سد چند قوسی
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple access network
شبکه با دسترسی چندگانه
multiple absolute prediction
پیش بینی چند متغیری مطلق
index of multiple correlation
شاخص همبستگی چندگانه
multiple address message
پیام چند ادرسه
multiple grid valve
لامپ چند شبکه
law of multiple proportions
قانون نسبتهای اضعافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com