Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
double u butt joint
اتصال لب به لب یو دوبل
Search result with all words
double flanged butt joint
اتصال لب به لب- لبه دوبل
Other Matches
butt joint
ضربه
butt joint
اتصال لب به لب
butt joint
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
butt joint riveting
اتصال لب به لب
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
double u butt weld
جوش لب به لب یو دوبل
double i butt weld
جوش درزی ای دوبل
double bevel butt weld
جوشکاری لب به لب
butt and butt
نوک بنوک
butt
از سریا لب جفت شدن
butt
نوک
butt
لبه لولای فرنگی
to butt out
پیش امدگی پیداکردن
butt
بیخ
butt and butt
لب بلب
get off one's butt
<idiom>
سرش شلوغه کارش شروع شده
butt
خوردن
butt
قنداق تفنگ
butt
هدف
butt
ته قنداق تفنگ
butt
ته درخت
butt
کپل
butt
بشکه ته
butt
پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butt
پیش رفتن
butt
ضربه زدن
butt
شاخ زدن
butt
ته سیگار
butt
فیلترسیگار کف
butt
پشته
butt
کف قنداق
butt
دسته چوب ماهیگیری
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
لولا فرنگی
head butt
با سر به حریف زدن
gun butt
ضربه زدن با قنداق تفنگ
ingot butt
لبه شمش
butt plate
صفحه کف قنداق
butt plate
صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate
صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt hinge
لولافرنگی
butt ending
ضربه غیر مجاز با انتهای چوب
gun butt
کف قنداق
ingot butt
سرشمش
butt of a joke
هدف یا علت جوکی
[مانند شخصی]
gun butt
ته تفنگ
gun butt
قنداق تفنگ
To interrupt someone. To butt in.
تو حرف کسی دویدن
water butt
سطلیکهمخصوصجمعآوریبارانیاستکهازبام میریزد
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
butt rib
تیغه انتهایی
butt ring
حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
butt welded
از سر جوش خورده
BUTT of a joke
هدف یا علت جوکی
hammer butt
لبهچکش
hammer butt
نوک
butt-strap
لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
butt section
قسمتهدف
butt guide
حافظلبه
butt grip
محلقرارگرفتندست
butt cap
کلاهکلبه
butt weld
جوش لب به لب
butt stroke
سخمه ته قنداق
butt stroke
ضربه با ته قنداق
butt seam
جوش درز
to butt weld
از سرجوش دادن
butt welding
جوشکاری شکافی
butt welding
جوشکاری درزی
butt shaft
تیر
butt shaft
نیزه
butt strap
بخیه جوشکاری
butt seam weld
جوشکاری درزی
pressure butt welding
جوشکاری لب به لب فشاری
single j butt weld
جوش لب به لب "جی "
butt seam weld
جوشکاری شکافی
flash butt welding
جوشکاری لب به لب
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
resistance butt welding
جوشکاری لب به لب مقاومتی
fash butt welding
جوش برجسته
egg butt snaffle bit
متهمیخیتخممرغیشکل
joint
وصله
v joint
اتصال "وی "
joint and several
تضامنی
joint
مفصل اتصال ضربهای
joint
مشاع
joint
توام
joint
شرکتی مشاع
joint
شریک
joint
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
joint
متصل
joint
مشترک
joint
بند
joint
بند گاه
joint
درزه
joint
محل اتصال محل ضربه
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
joint
بند بند کردن اتصال دادن بند
joint
بهم پیوستن
joint
مفصل پیوندگاه
joint
زانویی
joint
هرزملات
joint
کردن خرد کردن
joint
مشترک الحاقی
joint
مفصل
joint
اتصالی
joint
درز
joint
اتصال
joint
ستاد مشترک
joint
تصلب شرائین
joint
بند بند کردن مساعی مشترک
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
joint
لولا
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
joint
مهره اتصال
joint zone
منطقه مشترک
knee joint
زانو زانویی
knuckle joint
لولای مفصلی
knuckle joint
لولای بند دار
knuckle joint
اتصال زانویی
joint tenancy
شرکت در اجاره داری
knee joint
بندزانو
joint pin
خار اتصال
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
joint weld
جوشکاری اتصالی
joint washer
واشر اتصال
joint venture
سرمایه گذاری مشترک
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
joint tenants
اجاره داران مشترک
lap joint
لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
lap joint
اتصال پوششی
transverse joint
درز از درازا
expansion joint
درز وارفت
seam joint
درز
sealing joint
اتصال اب بندی
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
expansion joint
درز انبساطی
fish joint
محل اتصال دو خط اهن یادوتیر
fitting joint
اتصال مناسب
flang joint
اتصال لبه
flang joint
اتصال سرلوله
sawn joint
درز بریده
expansion joint
درز گسترش درز گشایش
expansion joint
درز انبساط
sleeve joint
اتصال با بوش
transverse joint
درز عرضی
toggle joint
مفصل زانویی
elbow joint
زانویی
elbow joint
بندارنج
expansion joint
اتصال چند قسمتی
swivel joint
مفصل گردان
summit joint
درز کلید طاق قوسی
strike joint
شکستگی طولی
strapped joint
اتصال تسمهای
slip joint
اتصال ازاد
sawn joint
درز اره شو
riveted joint
اتصال پرچ
mitre joint
اتصال فارسی
miter joint
برش فارسی
magnetic joint
محل ضربه در میدان مغناطیسی
longitudinal joint
درز از درازا
longitudinal joint
درز طولی
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
lap joint
اتصال لب به لب
lap joint
اتصال نیم ونیم
lap joint
اتصال رویهم
foundation joint
درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
mortise joint
اتصال کام
oblique joint
شکستگی کج
flexible joint
اتصال قابل انعطاف
raking out of a joint
درزخراشی
raking out of a joint
درز گشایی
raking out of a joint
تهی کردن درزها
rabbet joint
اتصال دو راهه
rabbet joint
بست یا مفصل کنش کاوی
propeller joint
چهارشاخه گاردان خودرو
joint hands
شریک شدن
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
overlap joint
اتصال نیمانیم
lap joint
اتصال نیمانیم
hinge joint
مفصلی که دریک سطح حرکت کند
joint denial
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
joint demand
تقاضای مشترک
joint declaration
بیانیه مشترک
joint costs
هزینه مشترک
joint costs
هزینههای مشترک
joint committee
کمیسیون مشترک
joint command
یکان مشترک
joint command
فرماندهی مشترک
joint drain
زهکش عمودی
joint enterprise
موسسه اقتصادی مشترک
joint grass
غالیون اصل
joint force
نیروی مشترک
joint filler
مواد درزبندی
joint filler
نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
joint filler
درزپرکن
joint exercise
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
joint exercise
مانور مشترک
joint exercise
تمرین مشترک
joint shares
سهام مشترک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com