English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (2 milliseconds)
English Persian
draft report گزارش نیمه نهایی
Other Matches
draft لبه
draft پیش نویس طرح
draft عمق قایق در زیر اب
draft بازیگر جدید تیم
draft پیش نویس قرارداد
draft تهیه کردن پیش نویس
draft اوراق بهادار
draft سندقرضه
draft پیش نویس کردن
draft طرح
draft حاشیه
down draft جریان رو به پایین
re draft برات رجوعی
re draft برات رجوعی
draft کپی ناهموار یا رسم
draft کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
draft سفته
draft پیش نویس
draft از بشکه ریختن
draft اماده کردن
draft طرح کردن
draft چرک نویس
draft انتخاب
draft برات کشی
draft :
draft حواله برات
draft برگزینی
draft طرح مسوده
draft حواله
draft برات
draft به خدمت فراخواندن
draft برات سفته
draft سرباز وفیفه
draft پیش نویس چرکنویس
draft سربازگیری کردن
draft ابخور ناو
draft نیمه نهایی
draft اطاق بار
draft نگله بار
draft بسته کالا
draft regulation طرح ایین نامه
draft quality معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
draft plan پیش نویس برنامه
draft of a treaty پیش نویس معاهده
draft mode چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
draft marks علامت ابخور
draft horse یابو
draft horse اسب بارکش
draft at sight برات به رویت
draft animal حیوان بارکش
draft angle زاویه انحراف یا شیب
forced draft هوای تحت فشار
weaving draft نقشه فرش
weaving draft نقشه بافت
draft at sight برات دیداری
forced draft هوای با فشار
sight draft برات یا حواله دیداری
sight draft برات به رویت
sight draft برات دیداری
summer draft سطح بار امن تابستانی
summer draft خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
payment against a draft پیش پرداخت در مقابل برات
overdue draft برات سررسید گذشته
time draft برات مدت دار
make a draft for برات کردن
make a draft for حواله کردن
draft dodger کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft dodger مشمول غایب
inside draft شیب داخلی
draft dodgers کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft dodgers مشمول غایب
retired draft لاشه برات
beneficiary of a draft محتال
draft at tenor برات مدت دار
bank draft برات بانکی
bank draft حواله بانکی
The chimney doesnt have enough draft . این دود کش خوب هوانمی کشد
force draft cooling سردکنندگی ونتیلاتوری
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
bill time draft برات وسفته موجل
days sight draft برات دیداری 06 روزه
draft order [American English] دستور به خدمت [سربازی]
report خبر
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report شهرت
report انتشار
report صدای شلیک
report گزارش
report گزارش دادن
report صدا
report شایعه
report اطلاع دادن
report خبردادن
report گزارش دادن به
the report goes چنین گویند
report گزارش دیدبانی
report مدرک
report گواهی
report معرفی کردن خود
status report گزارش وضعیت
to make out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
snap report گزارش فوری یا انی
submit a report گزارش دادن
situation report گزارش وضعیت
to draw up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
subemit a report گزارش دادن
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
self report inventories پرسشنامههای خودسنجی
school report گزارش اموزشگاه
schedule report گزارش زمانبندی شده
report writer نویسنده گزارش
report writer گزارش نویسی
report program برنامه گزارش
press report گزارش خبری
to report to the police خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
viva report گزارش شفاهی
to report oneself حاضر شدن وخود را معرفی کردن
survey report گزارش بازرسی
technical report گزارش فنی
to write out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
to write up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to report for duty برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
report card کارنامه
feeder report گزارشات تکمیلی
feeder report گزارشات بعدی
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report تعرفه خدمتی
flash report گزارش انی
flash report گزارش برق اسا
hot report گزارش مهم
hot report اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
interim report گزارش پیشرفت کار
internal report گزارش داخلی
management report گزارش مدیریت
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
error report گزارش خطا
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
report cards کارنامه
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report گزارش کوتاه
annual report گزارش سالانه
annual report گزارش سالیانه
command report گزارش فرماندهی
contact report گزارش اخذ تماس
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
detailed report گزارش مشروح
docking report گزارش تعمیر ناو
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
of good report نیک نام
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
report generator برای تامین گزارش کامل
report file فایل گزارش
report generation گهارش زایی
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator گزارش زا
report generator مولد گزارش
report generator نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator تولیدگزارش
readiness to report حاضر جوابی
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
periodic report گزارش دورهای
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
final report گزارش نهایی
report generation تولید گزارش
progress report گزارش پیشرفت کار
quarterly report گزارش سه ماهه
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report tothe director خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
report program generator زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
a true and accurate report گزارشی درست و دقیق
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
weekly progress report گزارش هفتگی کار
project technical report گزارش فنی طرح
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
project technical report گزارش فنی پروژه
report progarm generator زبان ار- پی- جی
to report somebody [to the police] for breach of the peace از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
practical extraction and report language زبان برنامه نویسی مفسر
action oriented management report گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com