Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
draft report
گزارش نیمه نهایی
Other Matches
draft
لبه
draft
پیش نویس طرح
draft
عمق قایق در زیر اب
draft
بازیگر جدید تیم
draft
پیش نویس قرارداد
draft
تهیه کردن پیش نویس
draft
اوراق بهادار
draft
سندقرضه
draft
پیش نویس کردن
draft
طرح
draft
حاشیه
down draft
جریان رو به پایین
re draft
برات رجوعی
re draft
برات رجوعی
draft
کپی ناهموار یا رسم
draft
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft
چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
draft
سفته
draft
پیش نویس
draft
از بشکه ریختن
draft
اماده کردن
draft
طرح کردن
draft
چرک نویس
draft
انتخاب
draft
برات کشی
draft
:
draft
حواله برات
draft
برگزینی
draft
طرح مسوده
draft
حواله
draft
برات
draft
به خدمت فراخواندن
draft
برات سفته
draft
سرباز وفیفه
draft
پیش نویس چرکنویس
draft
سربازگیری کردن
draft
ابخور ناو
draft
نیمه نهایی
draft
اطاق بار
draft
نگله بار
draft
بسته کالا
draft regulation
طرح ایین نامه
draft quality
معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
draft plan
پیش نویس برنامه
draft of a treaty
پیش نویس معاهده
draft mode
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
draft marks
علامت ابخور
draft horse
یابو
draft horse
اسب بارکش
draft at sight
برات به رویت
draft animal
حیوان بارکش
draft angle
زاویه انحراف یا شیب
forced draft
هوای تحت فشار
weaving draft
نقشه فرش
weaving draft
نقشه بافت
draft at sight
برات دیداری
forced draft
هوای با فشار
sight draft
برات یا حواله دیداری
sight draft
برات به رویت
sight draft
برات دیداری
summer draft
سطح بار امن تابستانی
summer draft
خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
payment against a draft
پیش پرداخت در مقابل برات
overdue draft
برات سررسید گذشته
time draft
برات مدت دار
make a draft for
برات کردن
make a draft for
حواله کردن
draft dodger
کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft dodger
مشمول غایب
inside draft
شیب داخلی
draft dodgers
کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft dodgers
مشمول غایب
retired draft
لاشه برات
beneficiary of a draft
محتال
draft at tenor
برات مدت دار
bank draft
برات بانکی
bank draft
حواله بانکی
The chimney doesnt have enough draft .
این دود کش خوب هوانمی کشد
force draft cooling
سردکنندگی ونتیلاتوری
bill time draft
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
bill time draft
برات وسفته موجل
days sight draft
برات دیداری 06 روزه
draft order
[American English]
دستور به خدمت
[سربازی]
report
خبر
report
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
شهرت
report
انتشار
report
صدای شلیک
report
گزارش
report
گزارش دادن
report
صدا
report
شایعه
report
اطلاع دادن
report
خبردادن
report
گزارش دادن به
the report goes
چنین گویند
report
گزارش دیدبانی
report
مدرک
report
گواهی
report
معرفی کردن خود
status report
گزارش وضعیت
to make out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
spot report
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
snap report
گزارش فوری یا انی
submit a report
گزارش دادن
situation report
گزارش وضعیت
to draw up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
subemit a report
گزارش دادن
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
self report inventories
پرسشنامههای خودسنجی
school report
گزارش اموزشگاه
schedule report
گزارش زمانبندی شده
report writer
نویسنده گزارش
report writer
گزارش نویسی
report program
برنامه گزارش
press report
گزارش خبری
to report to the police
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
to report
[to a body]
گزارش دادن
[به اداره ای]
viva report
گزارش شفاهی
to report oneself
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
survey report
گزارش بازرسی
technical report
گزارش فنی
to write out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
this report is incredible
این گزارش را نمیتوان باورکرد
to write up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
to report for duty
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
report card
کارنامه
feeder report
گزارشات تکمیلی
feeder report
گزارشات بعدی
fitness report
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report
تعرفه خدمتی
flash report
گزارش انی
flash report
گزارش برق اسا
hot report
گزارش مهم
hot report
اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough
من پیش نویس این گزارش رادیدم
interim report
گزارش پیشرفت کار
internal report
گزارش داخلی
management report
گزارش مدیریت
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
evaluation report
گزارش ارزیابی وضعیت
error report
گزارش خطا
docking report
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
report cards
کارنامه
action report
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
annual report
گزارش سالانه
annual report
گزارش سالیانه
command report
گزارش فرماندهی
contact report
گزارش اخذ تماس
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
demand report
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
detailed report
گزارش مشروح
docking report
گزارش تعمیر ناو
neither report was correct
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
of good report
نیک نام
report of survey
گزارش تحقیقات یا بررسیها
report generator
برای تامین گزارش کامل
report file
فایل گزارش
report generation
گهارش زایی
report generator
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
گزارش زا
report generator
مولد گزارش
report generator
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator
تولیدگزارش
readiness to report
حاضر جوابی
critic report
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
periodic report
گزارش دورهای
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
final report
گزارش نهایی
report generation
تولید گزارش
progress report
گزارش پیشرفت کار
quarterly report
گزارش سه ماهه
report generator
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report tothe director
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
report program generator
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
report progarm generator
مولدبرنامه گزارش
report progarm generator
تولیدبرنامه گزارش
aircraft accident report
گزارش سانحه هوایی
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
a true and accurate report
گزارشی درست و دقیق
daily progress report
گزارش روزانه پیشرفت کار
weekly progress report
گزارش هفتگی کار
project technical report
گزارش فنی طرح
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
project technical report
گزارش فنی پروژه
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
practical extraction and report language
زبان برنامه نویسی مفسر
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
The details of the report were verified by the police.
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com