English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
English Persian
drag bike موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
Other Matches
bike موتورسیکلت
bike انبوه جمعیت
bike مخفف bicycle دوچرخه
bike دوچرخه
bike کندوی زنبو عسل
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
push bike در برابردوچرخه موتوری
She wobbled on her bike. او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
push bike دوچرخه پایی
trail bike موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
full-suspension bike دوچرخه کاملا معلق
He fell off his bike and bruised his knee. او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
drag کشاندن
drag on <idiom> دراز کردن
To drag on and on. بدرازا کشیدن
to drag on or out ادامه دادن
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
to drag on or out کشیدن
drag عمل حرکت دستگاه OUSE
drag کشیدن
drag کشیده شدن
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag اصطکاک
drag مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag کشش
drag پسا
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag سنگین وبی روح
drag کاویدن باتورگرفتن
drag روی صفحه نشان داده میشود
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag قلاب
drag لایروبی کردن کشش
drag چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag کشیدن بزور کشیدن
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag سخت کشیدن لاروبی کردن
drag اسباب لایروبی
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
profile drag پسای مزاحم
parastic drag پسای مزاحم
momentum drag پسای ممنتم
interference drag پسای داخلی
induced drag پسای القاء شده
induced drag پسای لازم
hydraulic drag کشش ابی
form drag پسای شکل
fiscal drag اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
form drag مقاومت ناشی از شکل جسم
profile drag پسای مقطع پسای نیمرخ
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
drag line طنای اویزان از بالن هنگام فرود
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
wire drag لاروب سیمی
wing drag پسای بال
wave drag پسای موج
vortex drag پسای جریانهای حلقوی
total drag پسای کل
main drag <idiom> مهمترین خیابان شهر
engine drag مقاومت مالشی
engine drag مقاومت اصطکاک
drag force نیروی کششی
drag coefficient ضریب پسا
drag coefficient ضریب رانش
drag chain عایق
drag chain زنجیرکشش
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag bracing بست کاری داخلی
drag boat قایق موتوری مسابقه سرعت
drag boat کرجی لاروب
drag bar میله اتصال
drag bar میله کشش
drag axis محور پسا
cooling drag پسای ناشی از خنک کردن موتور
coefficient of drag ضریب مقاومت در مقابل حرکت
broom drag جاروی شن کش
drag force نیروی مقاوم حرکت
drag hook قلاب کشش
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag roll غلطک کششی
drag net توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag scraper اسکریپر مخزنی
drag mark محل فشار
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading فشار کششی
drag strip مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag link عضو کشش
drag link اتصال کششی
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag hook قلاب عایق
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
levelling drag scrapers اسکریپر تیغه دار
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
This caravan will drag on until the last day . <proverb> این قافله تا به یشر لنگ است .
lift drag ratio نسبت برا به پسا
To drag a country into war . کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
surface friction drag پسای اصطکاک سطح
drag one's feet/heels <idiom> آهسته کار کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com