English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (2 milliseconds)
English Persian
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
Other Matches
hunt جستجو
to hunt out جستجو کردن ویافتن
hunt شکار کردن
hunt صید کردن جستجو کردن در
hunt تفحص کردن
hunt شکار
to hunt out رد
hunt نخجیر
hunt انجمن شکارچیان
hunt اداره کردن تازیها در شکار
to hunt out بیرون کردن
to hunt away بیرون کردن
still hunt بطور قاچاقی ماهیگیری کردن
hunt up جستجو کردن
to hunt up جستجو کردن
hunt out با جستجو یافتن
hunt for جستجو کردن
to hunt out گرفتن
hunt down دنبال کردن و گرفتن
still hunt ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
hunt after جستجو کردن
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
head hunt بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
king hunt شاه شکار
witch-hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
to hunt fur شکارخرگوش کردن
hunt club باشگاه شکارچیان
to drag on or out کشیدن
drag کشش
drag کشاندن
to drag on or out ادامه دادن
To drag on and on. بدرازا کشیدن
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
drag on <idiom> دراز کردن
drag کشیده شدن
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag پسا
drag مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag اصطکاک
drag کشیدن
drag سنگین وبی روح
drag کاویدن باتورگرفتن
drag سخت کشیدن لاروبی کردن
drag کشیدن بزور کشیدن
drag چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag لایروبی کردن کشش
drag عمل حرکت دستگاه OUSE
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag روی صفحه نشان داده میشود
drag قلاب
drag اسباب لایروبی
main drag <idiom> مهمترین خیابان شهر
total drag پسای کل
vortex drag پسای جریانهای حلقوی
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
wave drag پسای موج
wing drag پسای بال
wire drag لاروب سیمی
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
parastic drag پسای مزاحم
induced drag پسای لازم
induced drag پسای القاء شده
interference drag پسای داخلی
momentum drag پسای ممنتم
profile drag پسای مزاحم
profile drag پسای مقطع پسای نیمرخ
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
hydraulic drag کشش ابی
broom drag جاروی شن کش
drag force نیروی مقاوم حرکت
drag force نیروی کششی
drag coefficient ضریب پسا
drag coefficient ضریب رانش
drag chain عایق
drag chain زنجیرکشش
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag bracing بست کاری داخلی
drag boat قایق موتوری مسابقه سرعت
drag boat کرجی لاروب
drag bike موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag bar میله اتصال
drag bar میله کشش
drag axis محور پسا
cooling drag پسای ناشی از خنک کردن موتور
coefficient of drag ضریب مقاومت در مقابل حرکت
drag hook قلاب کشش
drag hook قلاب عایق
drag line طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag roll غلطک کششی
drag scraper اسکریپر مخزنی
drag strip مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
engine drag مقاومت اصطکاک
engine drag مقاومت مالشی
fiscal drag اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
form drag مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag پسای شکل
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag net توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag mark محل فشار
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading فشار کششی
drag link عضو کشش
drag link اتصال کششی
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
drag one's feet/heels <idiom> آهسته کار کردن
levelling drag scrapers اسکریپر تیغه دار
surface friction drag پسای اصطکاک سطح
To drag a country into war . کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
lift drag ratio نسبت برا به پسا
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
This caravan will drag on until the last day . <proverb> این قافله تا به یشر لنگ است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com