Total search result: 201 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
drawing device |
دستگاه ترسیمه |
|
|
Other Matches |
|
drawing |
کشیدن |
drawing |
رسم کردن |
drawing |
رسم فنی |
drawing |
نقشه کارگاهی |
drawing |
نقشه |
drawing |
نقشه کشی فرش |
drawing |
حدیده کردن |
drawing |
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند |
drawing |
قرعه کشی |
drawing |
نقشه کشی |
drawing |
رسم |
drawing |
هنر طراحی تابلو نقاشی |
drawing |
طرح |
drawing |
ترسیم |
drawing blick |
حلقه کشش |
drawing bench |
میز رسم |
sectional drawing |
رسم برشی |
sectional drawing |
رسم مقطعی |
special drawing right |
حق برداشت مخصوص |
special drawing right |
حق برداشت ویژه |
drawing blick |
کشش |
drawing card |
چیز جالب توجه |
drawing hand |
دستی که زه را می کشد |
drawing card |
موجب جلب توجه |
drawing card |
جالب |
drawing curve |
شابلون دایره و منحنی |
drawing goniometer |
نقاله رسم |
drawing die |
حدیده کششی |
drawing die |
ماتریس کششی |
drawing office |
دفتر طراحی |
detail drawing |
نقشه کشی جزئیات |
detail drawing |
رسم جزئیات |
workshop drawing |
رسم کارگاهی |
working drawing |
طرح ونقشه کار |
work drawing |
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود |
wash drawing |
ابرنگ سیاه |
three view drawing |
رسم فنی با سه نما |
tabular drawing |
نقشه شیب |
component drawing |
رسم جزیی |
component drawing |
رسم قطعات |
computer drawing |
ترسیم کامپیوتری |
structural drawing |
نقشه ساختمانی |
deep drawing |
کشش عمیق |
detail drawing |
نقشه تفصیلی |
detail drawing |
نقشه جزئیات |
detail drawing |
نقشه ریزه کاری |
detail drawing |
رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد |
breakdown drawing |
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم |
drawing ink |
مرکب رسم |
drawing tools |
خط و رسم آزاد است |
revised drawing |
رسم تجدید نظر شده |
dy drawing lots |
به طریق قرعه |
dy drawing lots |
قرعه کشیدن |
dy drawing lots |
استقراع |
engineering drawing |
طراحی و نقشه کشی مهندسی |
fair drawing |
تصویر مناسب |
fair drawing |
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر |
fine drawing |
رفوگری |
mirror drawing |
نقاشی از ایینه |
pencil drawing |
طرح مدادی |
pencil drawing |
تصویر مدادی |
method of drawing up |
طرز تنظیم |
pen drawing |
تصویر خطی تصویر مدادی |
pen drawing |
سیاهقلم |
instrumental drawing |
نقشه کشی با اسباب |
drawing tools |
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره |
drawing table |
میز نقشه کشی |
drawing instrument |
وسایل نقشه کشی |
drawing instrument |
وسایل رسم فنی |
drawing key |
طرح اولیه |
drawing key |
کپیه نقاشی |
drawing lines |
خط کشی |
drawing lots |
قرعه کشی |
drawing materials |
مواد اولیه نقشه کشی |
drawing materials |
لوازم نقشه کشی |
drawing mill |
دستگاه نورد کششی |
drawing office |
دفتر نقشه کشی |
revised drawing |
رسم اصلاح شده |
drawing pen |
قلم رسم |
drawing press |
پرس کششی |
drawing program |
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر |
drawing quality |
کیفیت کشش |
drawing set |
دستگاه نقشه کشی |
mechanical drawing |
ترسیم مکانیکی |
drawing pin |
پونز |
drawing room |
اطاق پذیرایی |
drawing room |
سالن پذیرایی |
shop drawing |
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود |
drawing rooms |
اطاق پذیرایی |
drawing rooms |
سالن پذیرایی |
line drawing |
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود |
art of drawing |
هنر ترسیم رسم |
loom drawing |
[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.] |
line drawing |
ترسیم خطی |
line drawing |
نقاشی با مداد وقلم |
line drawing |
رسم مدادی |
drawing boards |
تخته رسم |
drawing board |
میز نقشه کشی |
drawing boards |
میز نقشه کشی |
drawing board |
تخته رسم |
special drawing rights |
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است |
special drawing rights |
حق برداشت ویژه |
shop or work drawing |
نقشه در حین انجام کار |
cold drawing die |
حدیده |
outline assembly drawing |
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است |
pattern construction drawing |
الگوی نقشههای ساختمانی |
ingot drawing crane |
جراثقال کشش شمش |
Back to the drawing board <idiom> |
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد] |
deep drawing test |
ازمایش کاسگری |
cold drawing bench |
میز سردکشی |
back to the drawing board <idiom> |
کاری را از اول شروع کردن |
cold drawing die |
سردکشی |
frank drawing completion test |
ازمون تکمیل نقاشی فرانک |
By trying to live like a king one ends by drawing . <proverb> |
آخر شاه منشى کاه کشى است . |
double action drawing press |
پرس کششی دوکاره |
double action cam drawing press |
پرس کششی دو واکنشی |
device |
الت |
device |
حیله |
device |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
device |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
device |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
device |
وسیله جانبی |
device |
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود |
device |
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی |
device |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
device |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
device |
PRN برای پورت چاپگر |
device |
دستگاه اسباب وسیله |
device |
تجهیزات |
device |
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری |
device |
اپارات |
v , device |
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا |
device |
شیوه |
device |
تمهید |
device |
اختراع |
device |
شعار دستگاه |
device |
اسباب |
device |
ابزار |
device |
وسیله |
device |
ضامن |
device |
عامل |
device |
خارضامن |
device |
چاشنی |
device |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
device |
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است |
device |
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
device |
دستگاه |
device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
device |
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است |
device |
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد |
device name |
نام دستگاه |
device |
فزاره |
device |
ماشین یا وسیله کارا |
storage device |
انباره |
point device |
بی عیب |
point device |
کاملا راست |
picking device |
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش |
storage device |
دستگاه انباره |
peripheral device |
دستگاه جنبی |
point device |
بسیار درست |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
passive device |
دستگاه منفعل |
timing device |
ساعتی |
nonohmic device |
دستگاه غیر اهمی |
timing device |
وسیله |
output device |
دستگاه خروجی |
overcurrent device |
دستگاه حفافت |
overload device |
فیوز گرمایی |
warning device |
وسیلههشدار |
locking device |
ابزار |
fastening device |
پوچگیره |
To take someone in . to device ( fool ) someone . |
کسی را گول زدن |
pointing device |
دستگاه اشاره گر |
pointing device |
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر |
storage device |
دستگاه ذخیره سازی |
send only device |
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند |
sighting device |
دوربین دستگاه نشانه روی |
sighting device |
وسیله نشانه روی |
synchronous device |
دستگاه همگام |
sequential device |
دستگاه ترتیبی |
switching device |
تجهیزات سوئیچینگ |
semiconductor device |
دستگاه نیمه هادی |
safety device |
خارضامن |
safety device |
ضامن |
safety device |
دستگاه ضامن |
symbolic device |
دستگاه سمبلیک |
pressure device |
ماسوره فشاری |
pressure device |
عامل فشاری مین |
pull device |
ماسوره کشش مین |
storage device |
دستگاه ذخیره |
physical device |
ابزار مادی |
storage device |
دستگاه انبارش |
pull device |
عامل کششی |
military device |
اسباب ارتشی |
So dont try to device yourself . |
سعی نکن خودت را گول بزنی |
lifting device |
ابزار بالا بر |
spooling device |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
synchronous device |
دستگاه همزمان |
bistable device |
دستگاه دوپایا |