English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
dressing case جعبه لوازم ارایش
Other Matches
dressing تراشیدن سنگ
dressing مستقیم کنی
dressing تراشیدن سنگ
dressing اهار زنی
dressing مخلفات
dressing چاشنی
dressing-up یکجور بازیکهدر آنبچههالباسغیرعادیبهتنمیکنند
dressing-down بازخواست
dressing-down چوبه کاری
dressing لباس
dressing-down سرزنش
dressing ارایش
dressing مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressing table میز اینه داروکشودار
dressing table میز ارایش
dressing plant تاسیسات تهیه سنگ معدن
dressing ship افراشتن پرچم
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
dressing ship تزیین کشتی
dressing gown لباس خواب
surface dressing پوشش سطحی
French dressing چاشنی سالاد فرانسوی
dressing tables میز ارایش
dressing tables میز اینه داروکشودار
dressing room اطاق رخت کن
dressing room اطاق ویژه ارایش
dressing room رختکن
dressing rooms اطاق رخت کن
sand dressing ماسه پاشی
dressing rooms اطاق ویژه ارایش
dressing rooms رختکن
dressing device دستگاه مستقیم کنی
dressing line طناب پرچم
dressing parade مشق نظامی
dressing parade سان و رژه رژه با انیفرم کامل
window dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
salad dressing چاشنی وادویه مخصوص سالاد
To give somebody a dressing down. سبیل کسی را دود دادن
dressing gowns لباس خواب
window-dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
french dressing سس سالاد
dressing and straightening machine دستگاه اهار زنی و مستقیم کنی
referee's dressing room رختکن داوران
ingot dressing shop پرعیار کردن شمش
I gave him a piece of my mind . I told him off. I gave him a good dressing down . اورا شستم وگذاشتم کنار ( پر خاش )
in that case <adv.> بعد
case پوشه
as the case may be بسته بمورد
as the case may be تاچه مورد باشد
case of need مباشر
in that case <adv.> سپس
in that case <adv.> دراینصورت
in that case <adv.> پس
case حرف بزرگ یا حرف معمولی [فناوری چاپ]
as may be the case <adv.> بطور امکان پذیر
as may be the case <adv.> احتمالی
use case مجموعه ای از رویدادها
just in case برای مطمئن بودن
in case هرگاه
in case در صورتیکه
in case چنانچه مبادا
in case برای احتیاط
in case of need عنداللزوم
in that case دراینصورت
in that case حال که چنین است
In that case he is right. د رآنصورت حق با اوست
such being the case حال که چنین است دراینصورت
in any case درهر حال
Such is not the case . That is not so. اینطور نیست
just in case احتیاطا
in no case به هیچ دلیل
in no case اصلا
in no case به هیچ صورت
in no case به هیچ وجه
in case <idiom> برطبق
As the case may be . برحسب مورد( آن)
in this p case دراین موردبخصوص
that is not the case مطلب چنین نیست
case پرتزیر
case قاب
case پوشانیدن صندوق
case دعوی مورد
case محاکمه
case کیف
case کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
case فرف محفظه
case موضوع حالت
case وضع
case پوشش
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case دعوی
case حروف بزرگ یا حروف معمولی
case پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
case دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
case محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
case تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
case صندوق
case روکش
case غلاف
case غلاف پرچم
case چمدان
case پوسته
case اتفاق
case روکش کردن
case وضعیت موقعیت
case : سرگذشت
case مسئله
case حالت
case جا
case قالب قاب
case صندوق جعبه
case جلد
case دعوی مرافعه
case مورد غلاف
case درصندوق یاجعبه گذاشتن جلدکردن
case پوشاندن
case جعبه
case قضیه
case مورد
transmission case جعبه دنده
pillow case رویه بالش
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
withdrawal of a case استرداد دعوی
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
transfer case دیفرانسیل
transmission case گیربکس
pray consider my case تمنی اینکه
referee in case of need داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
watch case قاب ساعت
transfer case جعبه انتقال نیرو
special case مورد خاص یااستثنایی
suit case چمدان
suit case جا رختی
suit case جامه دان
the nature of the case ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
the vocative case حالت ندا
the vocative case اسم منادی
show case ویترین جعبه اینه
to hear a case دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
show case قفسه جلو مغازه
schreber case مورد شربر
case ment روزنه
to put the case فرض کردن
special case مورد ویژه
degenerate case تبهگنی [ریاضی] [فیزیک]
to argue the case for [against] something بطرفداری از [برضد ] موضوعی استدلال کردن
attache case کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
brief case [briefcase] کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
in any case (event) <idiom> مطمئنا
(a) case in point <idiom> مثالی که چیزی راثابت کند یا به روشن شدن چیزی کمک کند
case law قانون موضوعه
degenerate case تباهیدگی [ریاضی] [فیزیک]
case law رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
test case قضیه در ازمایش
test case شخص یاچیز مورد ازمایش
gin-case [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
door-case چارچوب در
case-bottle شیشه چارپر
In this case ( instance) . دراین مورد
Supposing that is the case . بفرض اینکه اینطور باشد
At any rate . In any case . Anyway . درهر صورت
screen case صفحهنمایش
plastic case جایپلاستیکی
passport case جایپاسپورت
key case جاکلیدی
cylinder case جعبهسیلندر
bobbin case ماکو
worst-case بدبینانهترین
It is quite a hypothetical case . این یک قضیه کاملا" فرضی است
scroll case قسمتطومار
spectacles case جاعینکی
He wI'll expedite our case. اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
Take an umbrella just in case. احتیاطا"چترهمراه ببرید
packing case جعبهبزرگچوبیکهدرآنچیزیراذخیرهمیکنیدویابهجاییمیبرید
attachT case کیفدستی
writing case محلنوشتن
weekend case چمدانتعطیلاتآخرهفته
vanity case کیفلوازم آرایش
spiral case جعبهمارپیچ
worst-case بدترین وضع یا احتمال
completed case جعبه کامل خشاب کامل
adjudicated case قضیه محکوم بها
admissible case دعوی مسموع
case shot چار پاره
case histories شرح حال
case sensitive حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
case histories سوابق
case of necessity حالت الزام و ضرورت
case numbers شماره بسته بندی
case ment غلاف
adjudicated case امر مختومه
case study مورد پژوهی
completed case جعبه پر شده
comb case شانه دان
cigarette case قوطی سیگارت
cigar case قوطی سیگار
chain case جعبه زنجیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com