Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
drinking water truck
کامیونآبآشامیدنی
Other Matches
drinking water
اب اشامیدنی
Is there drinking water?
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
drinking water
آب آشامیدنی
drinking
مصرفنوشیدنیالکلی
drinking vessel
قدح
drinking was his ruin
نوشابه خوری
drinking was his ruin
باعث خرابی اوشد
wine drinking
شرب خمر
drinking vessel
جام
drinking bout
حالت مستی
drinking vessel
ابخوری
drinking glass
فنجان
drinking glass
گیلاس
drinking cup
کاسه
drinking cup
ابخوری
drinking vessel
فرف ابخوری کاسه
drinking fountain
آب سرد کن
incessant drinking
پیوسته گساری
incessant drinking
شرب مدام
drinking fountains
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن
drinking fountain
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن
he swore off drinking
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
hard-drinking
معتادبهالکل
social drinking
نوشیدندستجمعیمشروباتالکلی
drinking bout
میگساری
to idulge oneself in drinking
بنوشابه خوری افتادن خودرا بباده نوشی سپردن تسلیم خوی میگساری شدن
truck
معامله کردن
truck
سروکار داشتن با
truck
واگن روباز چرخ باربری
truck
کامیون
truck
معامله خرده ریز بارکش
truck
مبادله
truck
کلاهک بالای دکل
truck
محصول باغ که به بازار حمل شود
truck
معامله
truck
واگن قطار
truck
masthead
truck
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck
کامیون بارکش
truck master
مامور یا سرپرست چندکامیون
truck loading
سربار کامیون
truck head
سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
tow truck
کامیون جرثقیل دار
lift truck
لیفتراک
lift truck
خودرو دارای جرثقیل
carryall truck
کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
ladle truck
واگن چمچه
truck mixer
بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
truck mixing
مخلوط کردن بتن روی کامیون
cement truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
truck vehicle
کامیون
truck vehicle
خودرو نظامی
truck trailer
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
truck trailer
ترایلر کامیون
truck system
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
caterpillar truck
خودرو هزارپا
truck crane
ماشینجرثقیل
garbage truck
کامیونحملزباله
dump truck
کامیون کمپرسی
tipper truck
کامیونتخلیهکننده
toilet truck
کامیونبالابر
sprinkler truck
اتومبیل ابپاش
stake truck
کامیون نرده دار
straddle truck
نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
dump truck
کامیون زباله بر شهرداری
small truck
کامیون کوچک
pickup truck
وانتپیکان
panel truck
بارکش کوچک موتوری
panel truck
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
boom truck
کامیونبالابر
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
container truck
کامیونکانتینردار
flat truck
باریمسطح
forklift truck
کامیونبالابردوشاخه
pallet truck
حاملتختهای
dumper truck
ماشینحملخاک
pallet truck
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
forklift truck
فورک لیفت ترازو دار
forklift truck
لیفت تراک
to jackknife truck-trailers
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
platform pallet truck
چرخمسطحسکویی
covered bogie truck
کامیونواگنتختسرپوشیده
bulkhead flat truck
دیوارهسطحکامیون
bogie goods truck
کامیونحملکالا
hydraulic pallet truck
ماشینحملبارهیدرولیکی
piggyback flat truck
کامیونسواربرسطحبرف
fork-lift truck
نوعیوسیلهحرکتی
high speed truck
کامیون پردور
aircraft maintenance truck
کامیونتعمیرهوایی
aerial ladder truck
ماشین آتشنشانی
transit-truck mixer
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
water
پیشاب
water
ابگونه
water
اب
water
مایع
water way
مسیل
above water
<adj.>
روی آب
first water
بالاترین مقام
f.water
عرق رازیانه
water way
راه ابی
water way
ابراهه
to water
آب ریختن
to water something
آب دادن
[گیاه]
to water
آب دادن
above water
<adj.>
شناور
water
اب دادن
She let the water out .
آب را ول کرد
water still
دستگاه تقطیر اب
on the water
در کشتی
to keep ones he above water
از زیر بدهی بیرون آمدن
water down
<idiom>
ضعیف شدن
mean water
میان اب
to p something with water
اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
first water
درجه اول
by water
از راه رودخانه
water
آب
water course
مجرای اب
water course
حق الشرب
by water
با کشتی
by water
از راه دریا
water course
حق المجری
of the first water
بهترین
water logging
ابسیری
water polo
بازی در استخربطول 02 تا 03 متر و عرض 8 تا 01 متر بین 2 تیم 7نفره
water bag
کیسه اب
water loss
ابکاهی
water pressure
فشار اب
water proof
دافع اب
water line
خط ابخور ناو
water jacket
ابدان
water jacket
صندوق اب
water jump
مانع ابی
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level
تراز اب
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water repellent
دافع اب
water level
سطح اب
water lily
نیلوفر ابی
water rate
پول اب
water purification
تطهیر اب
water purification
تصفیه اب
water pump
تلمبه اب
water pump
پمپ اب
water proof
رطوبت ناپذیر
water pollution
الودگی اب
water bailiff
میراب
water bailiffs
مامور تفتیش کشتیها در بندر
water mill
اسیاب ابی
water mill
اسیاب
water moccasin
مار سمی ابزی جنوب امریکا
water nymph
حوری دریایی
water pepper
زنجبیل سگ
water pepper
فلفل ابی
water bearer
ساکب الماء
water bearer
دلو
water pipe
لوله اب
water meter
اب سنج
water meter
کنتور اب
water pipe
تنبوشه
water polo
واترپولو
water nymph
الهه دریایی
water polo
واترپلو
water lowering
زهکشی
water bailiffs
مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water polo
بازی فوتبال ابی
water point
نقطه تقسیم اب
water plate
بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
water melon
هندوانه
water balance
بیلان اب
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water canteen
قمقمه
water damage
خسارت اب دیدگی
water displacement
زهکشی کردن
water displacement
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal
فاضلاب
water disposal
اگوکشی
water disposal
ساختن اگو
water dog
سگ ابی
water dog
شناگر ماهر
water dog
سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver
مقنی
water fast
رنگ نرو
water fast
غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water cure
علاج بااب معالجه بااب
water cure
اب درمان
water cooling
خنک کردن بااب
water car
ارابه اب فروشان
water car
ارابه اب پاش
water carriage
حمل از راه اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com