Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English
Persian
driving spindle
هرزگرد محرک
Other Matches
spindle
دوک
spindle
دوک نخ ریسی
spindle
شی ای که دیسک را در مرکز می چرخاند
spindle
هرزگرد ماشین تراش
spindle
میله گردان
spindle
سگدست
spindle
محور
spindle
دوک نخ ریسی
spindle
هرچیزی شبیه دوک
spindle
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle
بشکل دوک درامدن
spindle
دراز و باریک شدن
spindle stairs
راه پله مارپیچی
spindle stairs
پلکان مارپیچی
spindle tree
اونموس
pedal spindle
محورپدال
pivot spindle
محورپاشنه
spindle shanked
دیلاق
spindle shanked
دارای پاهای دراز وباریک لندوک
spindle molder
دستگاه فرز میزی
spindle legged
دیلاق
spindle legged
دارای پاهای درازوباریک لندوک
spindle nose
سر هرزگرد
spindle head
سر هرزگرد
obturator spindle
دوکی جازم گاز
muscular spindle
دوک عضلانی
obturator spindle
دوکی الات جازم
newel spindle
مارپیچ پله
cutter spindle
هرزگرد کاتر
camlock spindle nose
هرزگرد بادامکی شکل
four spindle automatic machine
دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
cutter spindle bearing
یاطاقان هرزگرد کاتر
double three spindle machine
دستگاه سه هرزگردی دوبل
eight spindle automatic machine
دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
double four spindle machine
دستگاه چهار هرزگردی دوبل
multi spindle drilling machine
ماشین مته با چند هرزگرد
driving
راننده
driving
محرک
driving
موثر رانندگی
driving
کوبش
driving
سواری
driving
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
Here is my driving licence.
بفرمائید، این گواهینامه من.
driving force
نیروی محرک
pile driving
شمعکوبی کردن
drunken driving
رانندگی در حال مستی
There is nothing to be afraid of in driving.
رانندگی که ترس ندارد.
driving school
آموزشگاهرانندگی
You're driving me mad!
تو من را واقعا دیوانه می کنی!
[اصطلاح روزمره]
driving wheels
چرخهایکمکیعقب
driving turbine
توربینگرداننده
driving propeller
پروانهحرکت
driving glove
دستکشرانندگی
driving lane
یک خط جاده برای یک مسیر
driving wheel
چرخ گرداننده
driving licences
گواهینامه رانندگی
driving mechanism
مکانیزم رانش
driving iron
نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
driving gear
چرخ دنده محرک
driving force
نیروی محرکه
driving flange
لبه گرداننده
driving flange
فلانژ گرداننده
driving experience
تجربه رانندگی
driving clutch
کلاج محرکه
driving bit
هویزه میلههای اسب
driving belt
تسمه گرداننده
driving axle
محور رانش
driving axle
اکسل گرداننده
driving licence
گواهینامه رانندگی
driving axle
محور گرداننده
driving motor
موتور محرک
driving licenses
گواهینامه رانندگی
driving member
عضو محرک
driving mirror
اینه اتومبیل
driving mirror
اینه عقب اتومبیل
driving spring
فنر ارتجاع
driving torque
گشتاور پیچشی گرداننده
driving sleeve
مهره ماسوره
driving wheel
چرخ محرک
driving sleeve
استوانه گرداننده
driving rod
میله حرکت دهنده
driving rod
میله گرداننده
driving rod
میله فنر ارتجاع
driving resistance
تاب کوبش
driving pinion
چرخ دندانه پی نیون گرداننده
driving power
قدرت محرکه
driving spring
فنر حرکت دهنده
driving pulley
قرقره محرکه
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
driving resistance
مقاومت کوبش
back driving axle
محور گرداننده عقب
bolt driving gun
اچار رینگی
pile driving appartus
ماشین شمعکوبی
grid driving power
توان کنترل شبکه
cell phone users while driving
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
Here ist my driving licence card.
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است.
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com