Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
Other Matches
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable
تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable
اتصال در انتهای کامل
cable
هادی
d.c. cable
کابل جریان دائم
cable way
مسیر کابل
cable way
راه اهن برقی
have her cable
لنگر جواب دادن
bx cable
لوله ب ایکس
cable way
سیم یا کابل نقاله
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
سیم
cable
شاه سیم
cable
سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable
سیم تلگراف
cable
طناب سیمی
cable
کابل
cable
تلگراف کردن
cable
تلگراف
cable
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable
مفتول فلزی بافته
cable
طناب فلزی
Type cable
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
underground cable
کابل زیرزمینی
Type cable
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable
دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable
چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
twin cable
کابل دو قلویی
tape cable
کابل نواری
telephone cable
کابل تلفن
three core cable
کابل سه رشتهای
tiers of cable
سیم کابل حلقه شده
trailing cable
کابل برق روکش دار
telegraph cable
کابل تلگراف
trunk cable
کابل ارتباطی
trunk cable
کابل ترانک
cable railway
تراموای
concentric cable
کابل هم مرکز
communication cable
کابل ارتباطی
communication cable
کابل جریان ضعیف
coaxial cable
سیم هم مرکز
coaxial cable
کابل هم مرکز
coaxial cable
کابل هم محور
connecting cable
کابل رابط
connection cable
کابل اتصال
control cable
کابل کنترل
cable railway
ترن کابلی
cable railways
تراموای
cable railways
ترن کابلی
brake cable
سیمترمز
cable distributor
قسمتکابلقرقرهایپیچشده
cable sleeve
محلاتصالکابل
cable stitch
بافتمارپیچ
dial cable
کابل صفحه مدرج
Type cable
میکرون
co axial cable
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
hoisting cable
کابل بالاکش
four core cable
کابل چهار سیمه
flexible cable
کابل خم پذیر
flat cable
کابل پهن
flat cable
کابل تخت
exchange cable
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
main cable
کابل اصلی
mains cable
کابل شبکه
measuring cable
کابل سنجش
microphone cable
کابل میکروفن
four core cable
کابل چهاررشتهای
telecommunication cable
کابل ارتباطی
lighting cable
کابل نور روشنایی
hoisting cable
طناب بالابر
hook cable
کابل قلاب
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
ignition cable
کابل احتراق
ignition cable
سیم سیستم جرقه زنی
insulated cable
کابل عایق بندی شده
insulated cable
کابل عایق شده
junction cable
کابل اتصال
gas cable
کابل گازی
duplex cable
کابل دو سیمه
microphone cable
سیم میکروفن
multicore cable
کابل افشان
sheathed cable
کابل زرهی
sheating of cable
پوشش کابل
shorten in cable
کوتاه کردن زنجیر
snub cable
ناگهان ترمز کردن
starter cable
کابل استارتر
subscriber's cable
کابل مشترک
subscriber's cable
کابل اتصال
supply cable
کابل تغذیه
suspension cable
کابل اویزان
sheathed cable
کابل غلاف دار
sheathed cable
کابل زره دار
service cable
کابل مصرف کننده
multicore cable
کابل چند رشتهای
multiple cable
کابل چند رشتهای
outgoing cable
کابل خروجی
phantomed cable
کابل چهار سیمی
quadded cable
کابل چهار سیمی
power cable
کابل قدرت
power cable
کابل جریان قوی
quadoed cable
کابل چهارسیمه
ribbon cable
کابل نواری
suspension cable
کابل معلق
electricity cable
کابلالکتریسیته
cable accessory
وسایل کابل
cable connector
دو شاخه کابل
cable television
تلویزیونکابلی
cable core
سیم کابل
transmission cable
کابلانتقال
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cable duct
لوله محافظ کابل برق
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
cable car
تراموای برقی
armored cable
کابل مسلح
cable grip
چنگال کابل
cable clip
پل کابل
cable support
بست کابل
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
bunched cable
کابل چندلایی
anchor cable
طناب لنگر
cable accessory
قطعات کابل
cable assembly
کابل
cable block
مجموعه کابل
cable block
قسمت کابل
cable box
اتاقک کابل
cable clamp
بست کابل
cable cleat
بست کابل
cable guard
نگهدارنده کابل
cable head
سر کابل
cable match
رویارویی تلگرافی شطرنج
cable moulding
فتیله نیمگرد یا گرد
cable officer
افسر لنگر
cable party
گروه لنگر
cable tail
انتهای سیم
cable shield
لوله کابل
gear cable
کابلچرخدنده
anchor cable
کابل لنگر
cable locker
چاه زنجیر
caoxial cable
سیم هم مرکز
cable joint
مفصل اتصال کابل
cable holder
gypsy : syn
cable holder
دوار زنجیر
caoxial cable
کابل کواکسیال
cable joint
موف اتصال
cable cars
تراموای برقی
throttle cable
کابلساسات
starting cable
کابلراهاندازی
chain cable
زنجیر لنگر
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
افت سقوط
drop-out
افت
drop-out
ترک کننده
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop
جرعه کمی
drop
[نوعی طاق]
drop
از قلم انداختن
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
افت
ir drop
افت ای ار
drop
انداختن قطع مراوده
drop
رهاکردن
drop
افتادن چکیدن
drop
اب نبات
drop
نقل
drop
چکه
drop
قطره
drop
سقوط
drop
کم کردن
drop
چکه سقوط
drop
بار
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
جاگذاشتن حریف
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
فرود
drop
ژیگ
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop in
درج تصادفی
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
to drop in
سرزدن
the very last drop
اخرین قطره
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop in
سرزدن
drop behind
عقب افتادن از
drop behind
عقب ماندن
drop by
بکسی سر زدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com