Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
drop in temperature
کاهش دما
Other Matches
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
to take one's temperature
درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
temperature
درجه حرارت دما
temperature
دما
temperature
درجه گرما
temperature
درجه حرارت
temperature
حرارت
transition temperature
دمای فراگذری
transition temperature
دمای تحول
thershold temperature
استانه دمای ذرات
tempering temperature
درجه حرارت بازپخت
total temperature
دمای کل
temperature variation
تغییر دما
temperature stress
تنش حرارتی یا دمایی
temperature spots
نواحی دماگیر
temperature sense
حس دما
temperature scale
مقیاس دما
temperature saturation
اشباع دمایی
temperature programmer
برنامه ریز دما
temperature limit
مرز دما
transition temperature
دمای تبدیل
variations of temperature
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
virtual temperature
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
cryogenic temperature
دمای سرمازایی
curie temperature
دمای کوری
desired temperature
حرارتمطلوب
temperature selector
تنظیمکنندهحرارت
temperature scales
میزاندما
temperature gauge
صفحهدما
temperature control
درجهحرارت
fall in temperature
کاهش دما
intermediate temperature
درجه حرارت متوسط
actual temperature
درجهدمایواقعی
critical temperature
دمای بحرانی
temperature gradient
گرادیان دما
temperature gradient
تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
high temperature
دمای بالا
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
intermediate temperature
درجه حرارت میانی
internal temperature
دمای درونی
internal temperature
درجه حرارت داخلی
inversion temperature
دمای وارونگی
kelvin temperature
دمای کلوین
optimum temperature
دمای بهینه
operating temperature
درجه حرارت کار
operating temperature
دمای عملیاتی
low temperature
درجه حرارت پایین
maximum temperature
درجه حرارت حداکثر
maximum temperature
دمای ماکزیمم
mixture temperature
دمای اختلاط
reversal temperature
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
rise in temperature
افزایش دما
he has no temperature to day
امروز تب ندارد
temperature function
تابع دما
temperature correction
تصحیح دمایی
temperature coefficient
ضریب حرارتی
temperature coefficient
ضریب دما
softening temperature
دمای نرم شدن
effective temperature
دمای موثر
equiviscous temperature
گرمای لزوجت
equiviscous temperature
دمای همدوسندگی
filament temperature
درجه حرارت فیلامان
final temperature
درجه حرارت نهایی
room temperature
دمای اتاق
temperature rise
افزایش دما
neel temperature
دمای نل
boyle's temperature
دمای بویل
barrel temperature
دمای پاتیل
brittleness temperature
دمای شکنندگی
brittle temperature
دمای شکنندگی
ambient temperature
دمای محیط
annealing temperature
دمای تابکاری
ambient temperature
درجه حرارت محیطی
absolute temperature
دمای مطلق
blackbody temperature
دمای جسم سیاه
brightness temperature
دمای درخشایی
high or low temperature
گرمای زیادیاکم
high temperature alloy
الیاژ درجه حرارت بالا
high temperature steel
فولاد با ثبات حرارتی
high temperature strength
استحکام حرارتی
rankine temperature scale
مقیاس دمای رانکین
reaumur temperature scale
اشل دمایی در سیستم غیرمتریک
rankin temperature scale
مقیاس دمای رانکین
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
rankin temperature scale
اشل دمایی رانکین
wet bulb temperature
دمای تر مخزن
heat deflection temperature
دمای انحراف گرمایی
absolute temperature scale
مقیاس دمای مطلق
absolute temperature scale
مقیاس مطلق
temperature independent paranagnetism
پارامغناطیس گرما مستقل
thermodynamic temperature scale
مقیاس دمای ترمودینامیکی
approximate absolute temperature
دمای مطلق تقریبی
dry bulb temperature
دمای خشک مخزن
exhaust gas temperature
دمای گاز خروجی
magnetic transition temperature
درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
rubbery transition temperature
دمای تبدیل لاستیکی
gamma transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature
دمای تبدیل شیشهای
temperature control knob
دریچهکنترلدما
temperature of dew point
علامتشبنمدرهوا
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
standard temperature and pressure
شرایط متعارفی
standard temperature and pressure
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
normal temperature and pressure
شرایط متعارفی
kelvin temperature scale
اشل دمایی کلوین
maximum safe temperature
درجه حرارت مجاز حداکثر
maximum surface temperature
درجه حرارت سطحی حداکثر
celsius temperature scale
مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
centigrade temperature scale
اشل دمایی سانتیگراد
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
constant temperature pressure
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
compressor inlet temperature
دمای گازهای ورودی کمپرسور
magnetic transition temperature
نقطه کوری
normal temperature and pressure
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
yield point at normal temperature
نقطه تسلیم در دمای بالا
maximum permissible temperature rise
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
tumble dry at low temperature
بادرجهکموخشکبهمبزنید
temperature set point knob
دکمهتنظیمدما
tumble dry at medium to high temperature
بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید
drop
بار
drop
ژیگ
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
افت سقوط
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop-out
افت
drop-out
ترک کننده
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop
چکه
drop
نقل
drop
رهاکردن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
انداختن قطع مراوده
ir drop
افت ای ار
drop
افت
drop
سقوط
drop
فرود
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
drop
افتادن چکیدن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
چکه سقوط
drop
اب نبات
drop
قطره
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
از قلم انداختن
drop
جاگذاشتن حریف
drop
کم کردن
drop
جرعه کمی
drop off
مردن
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
drop out
افت
drop out
حذف شدن
drop out
حذف تصادفی
drop by
بکسی سر زدن
drop behind
عقب ماندن
drop off
بخواب رفتن
drop by
دیدن
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop in
سرزدن
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop in
درج تصادفی
drop
[نوعی طاق]
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop behind
عقب افتادن از
to drop in
سرزدن
the very last drop
اخرین قطره
drop by
مختصرکردن
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop
ول کردن
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
to let drop
رهاکردن
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
drop out
از قلم افتادگی
to let drop
انداختن
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
Drop me a line .
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
Drop me just before you get to the turning.
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
peppermint drop
قرص نعناع
To drop a brick .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
I just cant drop my work and go .
نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
drop a hint
<idiom>
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
ohmic drop
افت اهمی
one should not drop the pilot
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
drop (someone) a line
<idiom>
چند خط(برای کسی)نوشتن
Drop dead
<idiom>
کم کردن مزاحمت
a drop in the ocean
<idiom>
قطره ای دردریا
[بسیار نا چیز]
[اصطلاح]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com