English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
drop master مدیر پرش
drop master سرپرست پرش
Other Matches
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
master کسب مهارت کردن
master کاپیتان کشتی
master استاد شطرنج
master مخدوم
master تسلط یافتن
master مدیر مرشد
master پیر
master صاحب
master ماهرشدن
master خوب یادگرفتن
master استادشدن
master تسلط یافتن بر
master رام کردن
master اصلی
master قطعه کار اصلی
master جامع
master ارباب صاحب
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master ماهر شدن
master رئیس
master کارفرما
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master نقاشی هر یک از این هنرمندان
master ماهر شدن در چیزی
master's فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master چیره دست شدن
master مدل اصلی
the master خداوند
master دانشور
master چیره دست
to be a master of در اختیار خودداشتن
master ارباب استاد
to be a master of دارا بودن
master of سرپرست گروه شکار روباه
the master در
master off استاد شمشیربازی
master stroke شاهکار
master stroke هنر نمایی
master station شاه ایستگاه
master stroke استادی
master tournament مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master workman سر کارگر
master workman استاد کار
master tape شاه نوار
master mode حالت راهبر
master mode وضعیت اصلی
master mind عقل کل
master mind فکر بزرگ
master menu برنامه غذایی اصلی یکان
master station پست اصلی مخابرات
master station ایستگاه اصلی
master of the horse کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master of the time صاحب الزمان
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master plot نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master program شاه برنامه
master race نژاد برتر
master rod شاتون اصلی
master routine شاه روال
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant سرگروهبان
master service انشعاب اصلی
master slave ارباب و برده
master slice شاه قاچ
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master physician سر پزشک
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
head master مدیر مدرسه
head master مدیر اموزشگاه
international master استاد بین المللی شطرنج
iron master رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
language master اموزگار زبان
language master زبان اموز
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
master builder معمار
head master رئیس
he is a past master in او در استاد یا کهنه کار است
french master فرانسه
globe master نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master رئیس بندر
harbor master مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
harbor master راهنمای بندر
harbour master رئیس بندر
harbour master متصدی بندر
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
master builder بنای مقاطعه کار
master builder معمارباشی
master data شاه دادهها
iron master اهن ساز
master data دادههای اصلی
master document مدرک اصلی
master file شاه پرونده
master file فایل اصلی پرونده اصلی
master in lunacy مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master data شاه داده
master console پیشخوان اصلی
master carpenter سردرودگر
master carpenter سرنجار
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
master clock شاه زمان سنج
master clock زمان سنج اصلی
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
french master اموزگار
master of ceremonies رئیس تشریفات
wagon master مسئول واگن
truck master مامور یا سرپرست چندکامیون
master keys کلید چندین قفل
master plan نقشه کلیات
master plan نقشه مجموعه
master plans نقشه کلیات
master plans نقشه مجموعه
past master استاد پیشین
past master استاد قدیمی
master switch کلید اصلی
master switches کلید اصلی
Master of Science فوقلیسانسMSc-
master keys قاعده کلی شاه کلید
master key قاعده کلی شاه کلید
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement توافق اولیه
master of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
They all acknowledge him master . همه او را به استادی قبول دارند
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
question-master فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
whore master جنده باز
wagon master رئیس قطار
Master of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master key کلید چندین قفل
station master رئیس ایستگاه
cargo master هواپیمای کارگوماستر
master cord ریسماناصلی
ship's master افسرارشد کشتی
mint master رئیس ضرابخانه
dock master راهنمای حوض
drill master مشق دهنده
ship's master کاپیتان کشتی تجاری
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
pilot master سر راهنما
ring master رئیس سیرک
sailing master افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
master of the court مدیر دفتر دادگاه
chess master استاد شطرنج
master workman سرکارگر
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master رئیس بارانداز
taxing master مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
candidate master نامزد استادی شطرنج
singing master اموزگار سرایش
master's certificate گواهینامه فرماندهی
scout master در پیشاهنگی :سر رسد
cargo master نوعی هواپیمای باری
He is a jack of all trades, but master of none. <idiom> او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
Jack of all trades , master of none . همه کاره وهیچ کاره
Jack of all trades and master of none.. <proverb> همه کاره هیچ کاره است .
master gate valve مدخلدریچهاصلی
senior master sergeant سرگروهبان
master file maintenance تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
master slave system سیستم ارباب و برده
master control program برنامه کنترل اصلی
master control program شاه برنامه کنترل
master slave manipulator یک شانه
master file maintenance فرایند بروز دراوردن
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
master slave system سیستم راهبر پیرو
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
to drop on سرزنش یاتنبیه کردن
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
drop [نوعی طاق]
drop off مردن
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
to drop in سرزدن
drop جرعه کمی
the very last drop اخرین قطره
To drop in on someone . به کسی سرزدن
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
drop in <idiom> دیدار کوتاه
to let drop انداختن
to drop someone off کسی را پیاده کرن
ir drop افت ای ار
to let drop رهاکردن
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
to let drop ول کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com