Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
drop selector
سلکتور سقوطی
Other Matches
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
selector
سلکتور
selector
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selector
انتخابگر
selector
کلید گردان
selector
گلچین کننده
selector
انتخاب کننده
selector
گزینشگر
selector
گزیننده
x y selector
سلکتور ایکس- ایگرگ
speaker selector
انتخابگربلندگو
mode selector
انتخابگرحالت
band selector
انتخابنوار
function selector
انتخابگرکارآمد
voice selector
انتخابگرصدا
temperature selector
تنظیمکنندهحرارت
tape selector
انتخابگرنوار
stitch selector
انتخابگردوخت
speed selector
انتخابگرسرعت
rhythm selector
آنتخابگرریتم
program selector
انتخابگربرنامه
pickup selector
انتخابگرزه
input selector
انتخابگرورودی
channel selector
سلکتورکانالهای تلویزیون
channel selector
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
channel selector
مجرا گزین
weapon selector
مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
wavelength selector
طول موج گزین
line selector
سلکتور سطر
mix selector
دستگاه انتخاب مخلوطهای بتن
exchange selector
سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
numerical selector
سلکتور شمارهای
selector channel
مجرای گزیننده
group selector
سلکتور گروهی
rotary selector
سلکتور گردان
selector switch
گزینه
selector dial
صفحه شماره گیری
selector switch
شماره یاب
selector switch
کلید گردان
junction selector
مرکز تلفن خودکار سلکتوری
selector channel
کانال انتخاب کننده
selector switch
گزینه انتخاب کننده
line selector
سلکتور خط
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
selector switch
انتخابگر
auto/manual selector
دکمهانتخابدستی
sound monitoring selector
انتخابگرنمایشصدا
water-level selector
تنظیمکنندهمقدارآب
heat selector switch
دکمهتنظیمحرارت
stitch width selector
انتخابگرعرضیدوخت
video monitoring selector
انتخابگرصفحهنمایشویدئویی
input selector switch
سوئیچ سلکتور ورودی
speed selector switch
دکمهتنظیمسرعت
hand selector switch
سوئیچ سلکتور دستی
needle position selector
انتخابگرموقعیتسوزن
focus mode selector
انتخابگرکانون
channel selector controls
کنترلتعویضکانال
automatic speed selector
سلکتور اتوماتیک
data signal rate selector
گزیننده سرعت سیگنال داده ها
drop out
حذف تصادفی
drop out
از قلم افتادگی
to drop in
سرزدن
ir drop
افت ای ار
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop
ول کردن
to let drop
رهاکردن
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop out
حذف شدن
drop out
افت
the very last drop
اخرین قطره
drop off
بخواب رفتن
drop off
مردن
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
drop in
درج تصادفی
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop in
سرزدن
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
to let drop
انداختن
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
سقوط
drop
ژیگ
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
افت
drop-out
افت
drop-out
ترک کننده
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop
افت سقوط
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop
[نوعی طاق]
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
جاگذاشتن حریف
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
بار
drop
فرود
drop
کم کردن
drop
چکه سقوط
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
انداختن قطع مراوده
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop behind
عقب افتادن از
drop behind
عقب ماندن
drop by
بکسی سر زدن
drop by
دیدن
drop by
مختصرکردن
drop
چکه
drop
قطره
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
drop
نقل
drop
اب نبات
drop
جرعه کمی
drop
رهاکردن
drop
از قلم انداختن
drop
افتادن چکیدن
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
peppermint drop
قرص نعناع
one should not drop the pilot
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
lemon drop
اب نبات ترش
leakage drop
افت نشتی
knee drop
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
ohmic drop
افت اهمی
potential drop
افت پتانسیل
letter drop
صندوق پست
resistance drop
افت مقاومتی
resistance drop
افت ای ار
school drop out
ترک تحصیل کرده
line drop
افت ولتاژ یک خط
school drop out
افت تحصیلی
line drop
افت خط
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
potential drop
افت ولتاژ
pressure drop
افت فشار
short drop
دراپ کوتاه
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
crystal drop
اشککریستالی
drop earrings
گوشوارهآویز
drop-leaf
لایهلولاییمیز
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
a drop in the ocean
<idiom>
قطره ای دردریا
[بسیار نا چیز]
[اصطلاح]
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
drop by the wayside
<idiom>
قبل از اتمام کار ،ویران شدن
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
drop (someone) a line
<idiom>
چند خط(برای کسی)نوشتن
drop a hint
<idiom>
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
I just cant drop my work and go .
نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
To drop a brick .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
drop-ornament
تزئینات آویزان
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
stepped drop
شیبشکن پلکانی
syphon well drop
ابشار با چاهک و لوله
the drop the veil
توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil
روی خودراپوشیدن
Drop dead
<idiom>
کم کردن مزاحمت
Drop me just before you get to the turning.
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
vertical drop
ابشار قائم
voltage drop
افت ولت
voltage drop
افت ولتاژ
voltage drop
افت فشار الکتریکی
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
at the drop of a hat
<idiom>
بدون هیچ گونه معطلی
ear-drop
گل آویز
ear-drop
گوشواره
Drop me a line .
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
drop shot
جاخالی
drop point
نقطه پرش
drop pass
پاس بعقت
drop out type
دخشههای متضاد
drop of potential
افت پتانسیل
drop back
افتادن
drop message
لولههای خبر
drop back
جاافتادن
drop master
سرپرست پرش
drop master
مدیر پرش
drop point
نقطه چکه
drop point
چکه
drop point
قطره
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop shot
ضربه دراپ
drop annunciator
زنگ احضار
drop shadow
سایه برجسته
drop scene
پرده اخرداستان زندگی
drop scene
پرده جلوصحنه نمایش
drop press
پتک خودکار اهنگری
drop arch
قوس شاه عباسی
drop point
قطران
drop manhole
دهانه ریزش
drop letter
نامه پست شهری
drop froge
اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
drop forging
اهنگری سقوطی
drop forger
اهنگر
drop cap
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
drop curtain
پرده جلو صحنه
drop forge
منگنه زدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com