Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
drop track
تعقیب موقوف
drop track
تعقیب را قطع کنید
Other Matches
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
track
رد
track
زمین بازیهای میدانی
track
ادامه گوی در مسیربولینگ
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
پیدا کردن
track
با طناب کشیدن راه
track
جاده
track
خط
track
اثار
track
مسیر
track
مسیرطی شده
track
ردیابی کردن
track
تعقیب مسیر کردن
track
تعقیب کردن
track
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track
ایز
track
ایز راه
track
خط سیر
track
مسیر دو
track
راهچه
track
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
to keep the track of something
ردچیزیراداشتن
to be on one's track
زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to be on one's track
مراقب حال کسی بودن
to be on one's track
رد کسیرا گرفتن
one track
فقط در یک وهله
one track
فاقد قوه ارتجاعی
one track
یک راهه
one track
کوتاه فکر
off the track
ازخط پی گم کرده
off the track
بیرون
to keep the track of something
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
track off
انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
track
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track
محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track
دنبال کردن یک مسیر به درستی
off the track
از موضوع پرت
y track
سه راهی در خط اهن
i followed his track
ردپایش را گرفتم
track
دنبال کردن
track
پی کردن
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
track
شیار
track
لبه
track
باریکه
track
پیگردی کردن
track
رد پا
track
اثر
track
خط اهن جاده
track
توالی ردپاراگرفتن
track down
<idiom>
جستجو کردن
track
تسلسل
track
مسابقه دویدن
track
نشان
track
راه
track and field
ه
off the beaten track
<idiom>
غیر عادی
to lay the track
ریل گذاری کردن
to lay the track
ریل کشیدن
one-track mind
<idiom>
تنها به یک چیز فکر کردن
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
inside track
<idiom>
سودبردن
to lose track
[of]
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
timing track
شیار تنظیم وقت
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
the police are on his track
شهربانی اوراتعقیب میکند
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
track and field
چکش
track and field
دیسک و غیره
track mode
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track mode
روش تعقیب هدف
track meeting
مسابقه دوومیدانی
track down a person
رد پای کسی را گرفتن و او رادستگیر کردن
track diagram
دیاگرام خط
track density
تراکم شیار
track clearer
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
track circuit
مدار خط
track bond
ربط
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
track ball
گوی پیگردی گوی شیار
track ball
گوی نشان
track and field
دو و میدانی
lose track of
<idiom>
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
sweeper track
مسیر حرکت ناو مین جمع کن
intended track
مسیر تعیین شده هواپیما
intended track
مسیر پیش بینی شده هواپیما
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
half track
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
half track
هاف تراک
ground track
مسیر زمینی
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
forklift track
بیل مکانیکی
forklift track
منجنیق
forklift track
جرثقیل
feed track
شیار پیشبری
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
nine track tape
نوار نه شیاره
single track
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track
تک راهه
seven track tape
نوار هفت شیاره
primary track
شیار اصلی
primary track
شیار اولیه
music track
تیتر آهنگ
music track
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
full track
شنی دار کامل
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
to lay the track
خطاهن کشیدن
track production
شروع تعقیب هدف
warning track
منطقهجریمه
one-track mind
فردیکهتنهابهیکچیزعلاقمنداست
title track
قطعهموسیقیکهپسازنام آلبوم میآید
bogie and track
مراحللاستیکسازی
alternate track
شیار متناوب
alternate track
شیار جایگزین
alternate track
شیار تغییرپذیر
alternate track
شیاراصلاح پذیر
track records
پیشینه
track records
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track records
سابقه
track record
پیشینه
banked track
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
track shoe
عاج
track link
اتصالشیار
curtain track
میلهپرده
railway track
مسیر راه اهن
railway track
خط اهن
exit track
خروجیخطآهن
track number
زمانشمار
locomotive track
مسیرلوکوموتیو
rail track
خطآهن
rail track
مسیرریل
rotating track
مسیر/خطدوار
running track
لبهدرحالحرکت
track frame
قالبشیار
track idler
شیارچرخ
track lighting
لامپشیار
track meet
مسابقاتورزشی
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
trick track
بازی تخته نردقدیمی
double track
دو
double track
خط
training track
مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
track tension
تنظیم شنی تانک
track tension
کششی شنی
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
track spacing
فاصله بین تعقیبها
track return
مدار برگشت
track production
فهور هدف
track pitch
گام شیار درجه شیار
track pitch
فاصله شیار
track per inch
مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
cycle track
راه دوچرخه رو
spur track
جاده فرعی
bridle track
راه باریک
bridle track
ایز سوارکاران
chain track
مسیر زنجیر
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
bridle track
اسب رو
clock track
شیار زمان سنجی
cinder track
زمین دو
crane track
جرثقیل خودکار
crane track
واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
creeper track
زنجیر خزشی
track record
سابقه
eighty track disk
دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
track layting tractor
تراکتور چرخ زنجیری
forty track disk
قالب فلاپی دیسک که حاوی چهل شیار داده است
railway track layer
ریل گذر راه اهن
track search keys
کلیدهایجستجویزمان
head per track disk
دیسک با هد هر شیار
secondary marshalling track
دومینراهباریکه
Track and field events .
مسابقات دو میدانی
track roller frame
قالبگردندهشیاردار
dirt track car
نوعی اتومبیل مسابقه در جادههای گلی و شنی
ball retour track
مسیر بازگشت گوی بولینگ
dirt track racing
مسابقه در مسیر گلی و شنی
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
بار
drop
چکه سقوط
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop in
سرزدن
to drop in
سرزدن
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
جاگذاشتن حریف
ir drop
افت ای ار
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop
ژیگ
the very last drop
اخرین قطره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com