Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
drop zone
منطقه فرود
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop zone
منطقه فرود چترباز
Search result with all words
drop zone control center
مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
Other Matches
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
inner zone
منطقه داخلی
zone
نوار
zone
حیطه محدوده
zone
زون
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
ناحیه دسته بندی
zone
منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
inner zone
منطقه اتش داخلی
zone
منطقه دفاعی
zone
دفاع منطقهای
zone
کمربند حبه باروت
zone
بخش
zone
قلمرو
zone
مدار
zone
مدارات
zone
کمربند
zone
منطقه ناحیه
zone
حوزه
zone
محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone
ناحیهای شدن
zone
ناحیه
zone
منطقه عمل
zone
محوطه
zone
منطقه
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
red zone
دایره قرمز صفحه هدفگیری
saturated zone
منطقه اشباع
prohibited zone
حریم
prohibited zone
منطقه ممنوعه
plastic zone
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
plastic zone
منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
photic zone
نوار نوری
oral zone
ناحیه دهانی
neutral zone
منطقه بیطرف
neutral zone
منطقه بی طرف
limnetic zone
لایه نورگیر اب
life zone
منطقه زیست شناسی
sensitive zone
منطقه حساس
separation zone
منطقه حد
danger zone
منطقه خطر
torrid zone
منطقه حاره
defense zone
منطقه پدافند
demilitarized zone
منطقه بی طرف
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
depletion zone
ناحیه تخلیه
the frigid zone
منطقه افسرده
tensile zone
منطقه کششی
sublittoral zone
زون زیرکرانهای
sublittoral zone
نوار زیر کرانهای
strike zone
سیرمجاز گوی چوگان زن
strike zone
منطقه خط سیر
somatosensory zone
منطقه حسهای تنی
skip zone
منطقه کور رادیویی
shadow zone
منطقه کور عمق اب
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
convergence zone
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
life zone
منطقه حیاتی
landing zone
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
genital zone
ناحیه تناسلی
frigid zone
منطقه منجمده
free zone
منطقه ازاد تجاری
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
منطقه ازاد
forbidden zone
ناحیه ممنوع
floral zone
منطقه گیاهی
extraction zone
منطقه پرتاب بار
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
end zone
منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
edge zone
ناحیه لبه
hot zone
ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing zone
منطقه نشست هوایی
landing zone
منطقه فرود
kill zone
منطقه کشتاردشمن
kill zone
کشتارگاه
joint zone
منطقه مشترک
intertidal zone
نوار کشندی
edge zone
اطراف لبه
intertidal zone
نوار جذر و مدی
intermediate zone
ناحیه ی میانی
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
intemperate zone
منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
indifference zone
ناحیه خنثی
identification zone
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
identification zone
منطقه تشخیص هدف
neutral zone
منطقه خنثی
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
smokeless zone
مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
zone of action
منطقه عملیات یکان
zone of action
منطقه عمل
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
zone of acceptability
منطقه قابل قبول
buffer zone
منطقه پیشگیری
buffer zone
منطقه تامین
buffer zone
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone
منطقه ساعتی جهانی
active zone of well
حوزه فعال چاه
active zone of well
حوزهای که چاه را تغذیه میکند
aeration zone
منطقه هواگیر
zone fire
اتش درو در عمق
aphotic zone
طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone
لایه تاریک اقیانوس
zone of aeration
منطقه هواگیر
zone of contact
ناحیه تماس
zone of contact
محل برخورد
exclusion zone
مکانممنوعه
battle zone
منطقهجنگی
service zone
بخشسرویسزدن
school zone
قلمرومدرسه
defending zone
نقطهدفاعی
attacking zone
منطقهحمله
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
zone refining
پالایش منطقهای
zone purification
تصفیه منطقهای
dead zone
زاویه بیروح
zone punch
سوراخ دسته بندی
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
zone of fire
منطقه تیر
zone of dispersion
منطقه پراکندگی گلوله ها
zone fire
اتش درو
zone defence
دفاع منطقهای
attack zone
منطقه حمله
weight zone
مربع وزن گلوله
control zone
منطقه کنترل هوایی
combat zone
منطقه رزم
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
contiguous zone
منطقه مجاور
the frigid zone
منطقه منجمده
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
communication zone
منطقه مواصلات
coastal zone
منطقه ساحلی
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
blind zone
منطقه کور
back zone
منطقه عقب زمین والیبال
zone decimal
دسته بندی اعشاری
zone decimal
دسته بندی ده دهی
attacting zone
منطقه دروازه
beatten zone
منطقه مورد اصابت
beatten zone
منطقه مضروبه
zone bits
بیت منطقه بیت دسته بندی
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
heat affected zone
منطقه حرارت دیده
heat affected zone
ناحیه پیوند
root-hair zone
بخشموییریشه
effective beaten zone
منطقه ضربت موثر
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
contingent zone of fire
منطقه اتش احتمالی توپخانه
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
exclusive economic zone
منطقه اقتصادی انحصاری
depth of hardening zone
عمق سختی
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
desired ground zone
صفر زمین مورد نظر
the loose the maiden zone
ازاله بکارت کردن
warm substeppic zone
نوار نیمه جلگهای گرم
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
zone of rock flowage
منطقه سنگهای روان
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
blind bombing zone
منطقه بمباران محدود
desired ground zone
نقطه ترکش اتمی مطلوب
runway touchdown zone marking
علامتتماسهواپیمابازمین
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
ir drop
افت ای ار
drop
جرعه کمی
drop
[نوعی طاق]
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
to let drop
رهاکردن
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop
ول کردن
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
to drop in
سرزدن
the very last drop
اخرین قطره
to let drop
انداختن
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
drop off
مردن
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
جاگذاشتن حریف
drop off
بخواب رفتن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
فرود
drop
کم کردن
drop
افت سقوط
drop-out
افت
drop
سقوط
drop
افت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com