Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
drop-ornament
تزئینات آویزان
Other Matches
ornament
پیرایه
ornament
زینت
ornament
اراستن ارایش
ornament
تزئین کردن
ornament
تزیینات
ornament
اذین
ornament
[تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
ornament
زیور
floral ornament
تزیینات گیاهی
curvilinear ornament
زینتکاری با خطوط خمیده
metal ornament
پولک فلزی
surface ornament
تزیینات سطحی
bacchic ornament
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
drop behind
عقب افتادن از
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
drop
[نوعی طاق]
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop
جرعه کمی
drop by
بکسی سر زدن
drop by
دیدن
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
to drop in
سرزدن
drop off
بخواب رفتن
drop off
مردن
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
drop out
افت
drop out
حذف شدن
drop out
حذف تصادفی
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop
ول کردن
drop by
مختصرکردن
ir drop
افت ای ار
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
the very last drop
اخرین قطره
drop in
سرزدن
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop in
درج تصادفی
to let drop
انداختن
to let drop
رهاکردن
drop out
از قلم افتادگی
drop
قطره
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
جاگذاشتن حریف
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
بار
drop
رهاکردن
drop
چکه سقوط
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
فرود
drop
کم کردن
drop
چکه
drop
نقل
drop
اب نبات
drop
از قلم انداختن
drop
افتادن چکیدن
drop
انداختن قطع مراوده
drop
افت
drop
سقوط
drop-out
ترک کننده
drop-out
افت
drop
افت سقوط
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop
ژیگ
drop behind
عقب ماندن
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
one should not drop the pilot
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
peppermint drop
قرص نعناع
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
gravity drop
زنگ احضار وزنی
resistance drop
افت ای ار
energy drop
افت انرژی
pressure drop
افت فشار
resistance drop
افت مقاومتی
ear drop
گل اویز
line drop
افت خط
ear drop
گوشواره اویزدار
ear drop
اویزه
school drop out
ترک تحصیل کرده
potential drop
افت ولتاژ
hot drop saw
اره گرم
heavy drop
پرتاب بارسنگین با چتر
knee drop
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
leakage drop
افت نشتی
lemon drop
اب نبات ترش
letter drop
صندوق پست
heavy drop
بارریزی سنگین
line drop
افت ولتاژ یک خط
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ohmic drop
افت اهمی
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
impedance drop
ولتاژ اتصال کوتاه
heat drop
افت حرارت
gravity drop
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
potential drop
افت پتانسیل
front drop
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
school drop out
افت تحصیلی
short drop
دراپ کوتاه
drop a hint
<idiom>
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
drop (someone) a line
<idiom>
چند خط(برای کسی)نوشتن
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
drop by the wayside
<idiom>
قبل از اتمام کار ،ویران شدن
Drop dead
<idiom>
کم کردن مزاحمت
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
a drop in the ocean
<idiom>
قطره ای دردریا
[بسیار نا چیز]
[اصطلاح]
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
ear-drop
گوشواره
ear-drop
گل آویز
I just cant drop my work and go .
نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
To drop a brick .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
Drop me a line .
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
stepped drop
شیبشکن پلکانی
syphon well drop
ابشار با چاهک و لوله
the drop the veil
توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil
روی خودراپوشیدن
vertical drop
ابشار قائم
voltage drop
افت ولت
voltage drop
افت ولتاژ
voltage drop
افت فشار الکتریکی
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
crystal drop
اشککریستالی
drop earrings
گوشوارهآویز
drop-leaf
لایهلولاییمیز
Drop me just before you get to the turning.
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
at the drop of a hat
<idiom>
بدون هیچ گونه معطلی
drop out type
دخشههای متضاد
drop in temperature
کاهش دما
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
drop hammer
چکش سقوطی
drop hammer
چکش سقوط ازاد
drop hammer
پتک خودکار اهنگری
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop froge
اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop forging
اهنگری سقوطی
drop forger
اهنگر
drop inlet
دریچه ریزش
drop keel
تیغه میانی
drop keel
centre-plate :syn
drop of potential
افت پتانسیل
drop mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop message
لولههای خبر
drop master
سرپرست پرش
drop master
مدیر پرش
drop manhole
دهانه ریزش
drop letter
نامه پست شهری
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
drop kick
شوت سرضرب
drop forge
منگنه زدن
drop forge
سکه زدن
drop altitude
ارتفاع پرش
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
drip drop
چک چک
barrel drop
ابشار لولهای
automatic drop
اتصال خودکار
arc drop
افت جرقهای ولت
drop gage
فشار سنج
drop volley
جاخالی
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop altitude
ارتفاع بارریزی
drop annunciator
زنگ احضار
drop arch
قوس شاه عباسی
drop down menu
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
drop curtain
پرده جلو صحنه
drop cap
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
drop-outs
افت
drop ball
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
drop ball
دراپ بال
drop back
جاافتادن
drop back
افتادن
drop-outs
ترک کننده
drop pass
پاس بعقت
drop track
تعقیب را قطع کنید
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop zone
منطقه فرود
drop shot
جاخالی
drop tank
تانک موقت
drop test
ازمایش سقوطی
drop test
ازمایش ضربهای
drop track
تعقیب موقوف
drop worm
حلزونی سقوطی
drop wire
سیم انشعاب
drop weight
وزن سقوطی
drop vault
طاق قوسی خفته
contact drop
افت کنتاکتی
drop shot
ضربه دراپ
drop zone
منطقه فرود چترباز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com