English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English Persian
dual carriageway راه ارابه رو دو خطی
dual carriageway شوسه دوگانه
Search result with all words
dual carriageway road راه با دو شوسه جدا
dual carriageway road راه بادو جاده
Other Matches
carriageway راه کالسکه رو
carriageway راه ارابه رو
bridge carriageway شوسه پل
single carriageway road راه با یک جاده
single carriageway road راه با یک شوسه
dual دوتایی
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dual استفاده ازیک جفت
dual دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
dual دوجنبهای همزاد
dual دو واحدی
dual دوگانه
dual دولا
dual دوتائی
dual سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
dual در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
dual دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
dual دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
dual سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dual حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
dual nationality تابعیت مضاعف
dual morality دوگانگی اخلاقی
dual meet مسابقههای تیمی
dual magneto مگنتوی دوتایی
dual magneto مگنت دو برقی
dual lane راه دو خطه
dual lane راه دو طرفه
dual personality شخصیت دوگانه
dual processors پردازندههای دوگانه
dual sensation احساس دوگانه
dual tire لاستیک دوبل
dual operation عمل همزاد
the dual number تثنیه
dual seat زینموتور
dual intensity تاکید علائم خاص
dual indicator نشاندهنده دوتایی
dual carriageways راه ارابه رو دو خطی
dual capacitor خازن دوبل
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual compressor کمپرسور دوتایی
dual crank میل لنگ دوبل
dual density تراکم مضاعف
dual agent عامل دو جانبه
dual granulation باروت دو حبهای
dual ignition احتراق دو برقی
dual impression برداشت دوگانه
dual carriageways شوسه دوگانه
dual carriage way شاهراه دو طرفه
dual swivel mirror آینهبازشو
dual y axis graph نمودار با دو محور y
dual tone horn بوق با دو صدا
dual sex therapy درمان دو جنسیتی
dual in line package بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
dual labor market بازار کار دوگانه
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
dual disk drive گرداننده دیسک دوگانه
dual port ram حافظه تسهیم شده
dual price system نظام دو قیمتی
dual purpose gun توپ دو کاره
dual channel controller کنترل کننده دو کاناله
dual channel sound system کانال صوتی دوگانه
dual sided disk drives گردانندههای دیسک دو طرفه
dual channel television sound system کانال صوتی دوگانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com