English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English Persian
dual nationality تابعیت مضاعف
Other Matches
nationality ملیت
what is your nationality ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
nationality تابعیت
document of nationality سند تابعیت
of iranian nationality تابع ایران
nationality law قانون تابعیت
nationality law قانون حاکم برتابعیت
of iranian nationality ایرانی
nationality [citizenship] ملیت [حقوق] [سیاست]
dual استفاده ازیک جفت
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dual دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
dual دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
dual دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
dual در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
dual سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
dual دوتائی
dual دوگانه
dual سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dual دو واحدی
dual دوجنبهای همزاد
dual دولا
dual حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
dual دوتایی
dual operation عمل همزاد
dual morality دوگانگی اخلاقی
dual meet مسابقههای تیمی
dual magneto مگنت دو برقی
dual magneto مگنتوی دوتایی
dual personality شخصیت دوگانه
dual processors پردازندههای دوگانه
dual sensation احساس دوگانه
dual tire لاستیک دوبل
dual seat زینموتور
dual lane راه دو خطه
the dual number تثنیه
dual lane راه دو طرفه
dual carriageways شوسه دوگانه
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
dual capacitor خازن دوبل
dual compressor کمپرسور دوتایی
dual crank میل لنگ دوبل
dual agent عامل دو جانبه
dual carriage way شاهراه دو طرفه
dual density تراکم مضاعف
dual granulation باروت دو حبهای
dual ignition احتراق دو برقی
dual carriageways راه ارابه رو دو خطی
dual impression برداشت دوگانه
dual carriageway شوسه دوگانه
dual indicator نشاندهنده دوتایی
dual carriageway راه ارابه رو دو خطی
dual intensity تاکید علائم خاص
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual y axis graph نمودار با دو محور y
dual swivel mirror آینهبازشو
dual labor market بازار کار دوگانه
dual carriageway road راه با دو شوسه جدا
dual carriageway road راه بادو جاده
dual port ram حافظه تسهیم شده
dual price system نظام دو قیمتی
dual in line package بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
dual sex therapy درمان دو جنسیتی
dual disk drive گرداننده دیسک دوگانه
dual purpose gun توپ دو کاره
dual tone horn بوق با دو صدا
dual channel controller کنترل کننده دو کاناله
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
dual channel sound system کانال صوتی دوگانه
dual sided disk drives گردانندههای دیسک دو طرفه
dual channel television sound system کانال صوتی دوگانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com