Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (3 milliseconds)
English
Persian
duck
اردک
duck
مرغابی
duck
اردک ماده غوطه
duck
غوض
duck
زیر اب رفتن غوض کردن
duck
کد مخصوص درگیریهای هوایی
duck
درگیر شدن هواپیماها
duck
اخراج توپزن بی امتیاز
duck
جا خالی دادن
Other Matches
duck under
سر زیر بغل
shoot the duck
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
sitting duck
هدف بی دفاع واسان
To dodge . To duck.
جاخالی دادن (دربازی )
dead duck
<idiom>
در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
duck soup
<idiom>
آسان
lame duck
<idiom>
نزدیک به بازنشسته شدن
sitting duck
<idiom>
هدف ثابت
sitting duck
<idiom>
بی خیال نشستن
to be a dead duck
امکان موفق شدن را نداشتن
[چیزی یا کسی]
to be a dead duck
بیهوده بودن
[چیزی یا کسی]
scaup duck
اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
baiting duck
مرغ دام
lame duck
علیل وناتوان
lame duck
از کار افتاده
duck and drake
اردک نر
bowled for a duck
باختن بازیگر بی امتیاز
break one's duck
کسب نخستین امتیاز
decoy duck
مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
duck soup
سهل
duck and drake
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck soup
اسان
duck soup
کار اسان وسهل
dead duck
آنچهشانسزندگیو موفقیتندارد
like water off a duck's back
<idiom>
بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
man darin duck
یکجور مرغابی کاکل دار که اصل ان از چین است
duck under and rear takedown
یک دست و یک پا
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
He stands there like a duck in a thunder storm.
<idiom>
مانند خر در گل گیر کرده.
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com