English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
duties free معاف از حقوق گمرکی
Other Matches
duties حقوق
levy duties گمرک بستن
preferential duties حقوق گمرکی امتیازی
succession duties مالیات برارث
stamp duties حق تمبر
duties paid حقوق گمرکی پرداخت شده
stamp duties پول تمبر
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
import duties گمرک اجناس وارداتی
import duties حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
religious duties واجبات
he is nehgent of his duties در انجام وفایف خودسهل انگار است
excise duties مالیات غیرمستقیم
death duties مالیات بر ارث
countervailing duties حقوق گمرکی جبرانی
levy duties گمرک بستن به جنسی
custom duties حقوق گمرکی
customs duties حقوق گمرکی
customs duties عوارض گمرکی
to bear any customs duties هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
duties on buyer's account حقوق گمرکی به عهده خریداراست
to bear all customs duties and taxes تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
free for all زدوخوردهمگانی
free <adj.> دست و دلباز
free for all داد وبیداد
having free will ازادکار
free will اختیار
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free will طیب خاطر
free will ازادی اراده
free will اختیاری
free will اراده ازاد
having free will فاعل مختار
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free بازیگر ازاد
free ترخیص کردن میدانی
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free مجاز منفصل
free روا
free رایگان سخاوتمندانه
free مجانی
free اختیاری مختار
free مستقل
free مطلق
free ازاد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free حرکت قایق در جلو باد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free فاقد
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free موجود در دیسک یا حافظه
free تحویل
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free بخشودن
i did that of my own free will این کار را کردم
free ازادکردن
free جایز
i did that of my own free will به میل خود
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free throw پاس بدون مانع
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free throw پرتاب ازاد
free throw پنالتی
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thought ازادی فکر لامذهب
free thinkers ازاد فکران
free tower برج پرش ازاد
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought وارستگی از مذهب
free tower برج ازاد
free world جهان ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
free zone منطقه ازاد
heart free ازاد ازقید عشق
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone منطقه ازاد تجاری
guns free توپها اتش باختیار
heart free مبرا از عشق
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
free with ones money ولخرج
free wheeling خلاصی
free wheeling حالت خلاصی
free trader تجارت ازاد
free trader بدون گمرک
free turbine توربین ازاد
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume حجم ازاد
free vortex گرداب ازاد
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free swimming قادر به شنا
free of charge مجانی
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on quay تحویل دراسکله
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free on boand فوب
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free spoken ساده گو
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free spokenness رک گویی
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free spoken رک گو
free spillweir سرریز ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free safety مدافع در منطقه ضعف
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free swimming شناور
free from taxes <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
free shipping <adj.> ارسال مجانی
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
tax free معاف از مالیات
the free list صورت کالای بی گمرک
to set free ازادکردن
weapons free جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range آزادچر
free-range خانگی
free-standing خودایستا
free-standing غیرمتصل
free-standing مجزا
free-standing مستقل
tax free بخشوده از مالیات
stimulus free محرک- نابسته
mean free path مسافت ازاد متوسط
mean free path مسافت ازاد میانگین
obsolescence free دستگاه متروک
post free بدون نیاز به تمبر زدن
running free خلاص کار کردن
running free بادبانی با باد پاشنه
sailing free باد ازاد
set free ازاد کردن
setting free عتق
setting free ازاد کردن برده
free-standing آزاد
fat-free بدونچربی
free house مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com