English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
dynamic address translation ترجمه پویای ادرس
Other Matches
address translation ترجمه ادرس
dynamic address translate مترجم ادرس پویا
dynamic address translate مترجم نشانی پویا
address for service of a summons [address where a summons may be served] آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد [حقوق]
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
translation تبدیل
translation ترجمه
translation معنی
an a translation ترجمه درست
translation حرکت انتقالی
translation انقال
translation انتقال
translation پچواک تفسیر
translation ترجمه
translation برگردان
code translation رمزبرگرداندن
translation agency دارالترجمه
algorithm translation ترجمه الگوریتم
translation agency موسسه ترجمه
translation wave موجبرگردان
translation bearing یاتاقان انتقالی
translation tables جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
translation agency دفتر ترجمه
mechanical translation ترجمه مکانیکی
frequency translation تبدیل فرکانس
machine translation ترجمه ماشینی
mechanical translation ترجمه ماشینی
fortran translation process فرایند ترجمه فرترن
lattice translation operation عمل انتقال شبکه
This is its Persian rendering ( translation) . این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
dynamic نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic نیروی مستقر
dynamic بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamic نیروی درونی
dynamic جنبشی
dynamic پویشی
dynamic اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic پویا
dynamic شخص پرانرژی
dynamic حرکتی
dynamic وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamic متحرک
dynamic بالان
dynamic سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic دینامیک
dynamic قوهای
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic ثیر گذاشتن روی داده ماشین
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic loudspesker بلند گوی دینامیک
dynamic dump نسخه برداری پویا
dynamic link پیوند پویا
dynamic load بار جنبشی
dynamic dump روبرداری پویا
dynamic microphone میکروفون دینامیکی
dynamic economy اقتصاد پویا
dynamic memory حافظه پویا
dynamic load بار پویا
dynamic loading بارگذاری جنبشی
lattice dynamic دینامیک شبکه
dynamic lift برای دینامیکی
dynamic economy اقتصاد متحرک
dynamic damper مستهلک کننده دینامیکی
dynamic equilibrium تعادل پویا
dynamic equilibrium تعادل دینامیکی
dynamic expander بسط دهنده دینامیکی
dynamic factor ضریب دینامیکی
dynamic lattice شبکه پویشی
dynamic error خطای پویا
dynamic dump رو گرفت پویا
dynamic load بار دینامی
dynamic model الگوی پویا
dynamic model مدل پویا
dynamic trait ویژگی پویشی
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
dynamic stop ایست پویا
dynamic storage انباره پویا
dynamic storage حافظه پویا
dynamic strength مقاومت دینامیکی
dynamic structure ساخت پویا
dynamic subroutine زیرروال پویا
dynamic subroutine زیر روال پویا
dynamic system نظام پویا
dynamic system سیستم پویا
dynamic system سازگان پویا
dynamic scheduling زمان بندی پویا
dynamic viscosity گرانروی مکانیکی
dynamic pressure فشار دینامیکی
dynamic viscosity گرانروی مطلق
dynamic pressure فشار محرکه درونی
dynamic pressure فشار پویا
dynamic programming برنامه ریزی پویا
dynamic programming برنامه نویسی پویا
dynamic programming برنامه سازی پویا
dynamic ram حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
dynamic ram حافظه دستیابی تصادفی پویا
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
dynamic relocation جابجایی پویا
dynamic relocation جابجاسازی پویا
dynamic test ازمون پویا
dynamic convergence همگرایی دینامیک
dynamic brake ترمزدینامیکی
dynamic stability تعادل پویا
dynamic allocation تخصیص پویا
dynamic analisis تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
dynamic analysis تحلیل پویا
dynamic analysis تحلیل دینامیک
dynamic balance تعادل و توازن حرکتی
dynamic balay حمایت متحرک
dynamic contraction انقباض هم تنش
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
dynamic check مقابله پویا
dynamic characteristic مشخصه دینامیک
dynamic braking ترمز واکنشی
dynamic braking ترمز دینامیکی
permanent magnet dynamic بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
micro dynamic model الگوی خرد پویا
macro dynamic model الگوی کلان پویا
dynamic shift register ثبات تغییر مکان پویا
dynamic storage allocation تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
dynamic simulation language زبان شبیه سازی پویا
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
dynamic random access memory حافظه دستیابی مستقیم پویا
multibank dynamic random access memory حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
three address با سه نشانی
address آدرس
to address نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
to address [to] خطاب کردن [به]
Whom should I address? چه کسی فرد پاسخگو من است؟
address قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address نشانی گیرنده پیام
to address somebody as کسی را خطاب کردن با [لقبی]
address نشانی دادن
address نشانی
two address با دو نشانی
How far is it to this address? تا این آدرس چقدر راه است؟
address شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
address شماره یکتای یک وسیله در شبکه
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
one address با یک نشانه
Here is my address. این آدرس من است.
Take me to this address? مرا به این آدرس ببرید.
immediate address آدرس صریح
What's your name and address? اسم و آدرس شما چیست؟
reference address نشانی مرجع
return address نشانی بازگشت
relocatable address نشانی جابجاپذیر
real address آدرس واقعی
real address آدرس حقیقی
regional address نشانی منطقه ای
relative address نشانی نسبی
real address آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
quadruple address با نشانی چهار کانه
presumptive address آدرس اولیه در برنامه که به عنوان مرجعی برای تعبیه است
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one address computer کامپیوتر یک نشانی
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
paged address مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
paged address روش تقسیم حافظه به بخشهایی
paged address آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
one address computer کامپیوتریک ادرسه
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
relative address آدرس نسبی
paged address که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
one address instruction دستورالعمل یک ادرسه
self relative address نشانی نسبی
single address بایک نشانی
What's the fare to this address? نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟
home address آدرس منزل
You have my home address. شما آدرس من را دارید.
What is your home address? نشانی منزلتان چیست ؟
Please write down your new address . لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
My address has been changed . آدرسم عوض شده است
forwarding address آدرس پستی جدید
address book دفترچه تلفن
virtual address آدرس مجازی
virtual address نشانی مجازی
variable address نشانی متغییر
two address instruction قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
two address instruction دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
two address computer کامپیوتربا دو نشانی
two address computer کامپیوتر دو ادرسه
How do I get to this place / this address? چطور می تونم به ... بروم؟
address an envelope آدرس روی پاکت نوشتن
single address با یک آدرس
single address با یک نشانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com