Dictiornary-Farsi | early riser | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 81 (6 milliseconds)

English	Persian
early riser	ادم سحرخیز


Search result with all words

He is an early riser.	صبحها زود ازخواب بلند می شود ( سحر خیز است )
Other Matches

early to bed early to rise makes a man healthy wealthy and wise <proverb>	سحرخیز باش تا کامروا باشی
Early to bed and early to rise . <proverb>	زود بخواب و زود بر خیز .
riser	سیم عمودی
riser	پیشانی پله
riser	قد پا
riser	پایه ابپاش
riser	ابگیر
riser	ابپاش
riser	راهگاه
riser	خیز پله
riser	سحرخیز
riser	بلند شونده
riser	برخیزنده
riser	ارتفاع پله
stallboard riser	پاخور شیشه بند
stallboard riser	پاخور ویترین
hot-water riser	پایهآبگرم
production/export riser system	صادراتدستگاهپایه
production/export riser system	تولیدات
early	بزودی
early	زود
early	مربوط به قدیم عتیق
early as possible	هرچه زودتر
early	اولیه
early	در اوایل
early	در ابتدا
early spring	سیستم جنگ افزار ماهوارهای ضد شناسایی
early rising	سحرخیزی
early rising	زود خیزی
early start	زودترین زمان شروع یک فعالیت
early time	زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
early weaning	از شیر گرفتن زودرس شیرسوز کردن
i was up early this morning	امروزصبح زود بیدار شدم
keep early hours	زود خوابیدن و زود برخاستن
early foot	سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
We set off early for ...	ما [صبح ] زود به ... رهسپار شدیم.
Early in the morning.	صبح زود
early answer	پاسخ زود
early rise	سخرخیز
early rise	زودخیز
early resupply	تجدیداماد در حین عملیات
an early visit	دیدنی بموقع
as early aspossible	هر چه زودتر
early warning	اعلام خطر کردن
early bird	ادم سحرخیز
early-warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning	اعلام خطر کردن
early finish	زودترین زمان ختم یک فعالیت
early warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early fruit	میوه پیش رس یا زودرس
early in the morning	صبح زود
early resupply	تجدید اماد به موقع
early poets	شعرای پیشین
early peaches	هلوی پیش رس یازودرس
early maturing	زودرس
as early aspossible	هر چه بیشتر
early in the year	دراوایل سال
The early bird gets the worm. <proverb>	سحر خیز باش تا کامروا باشی.
airborne early warning	اعلام خطر هوابرد
Everyone retired early that night.	در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
Early Christian architecture	سبک معماری دوران مسیحیت
Do you get up early [late] in the morning ?	آیا شما صبح ها زود [دیر] از خواب برمیخیزید؟
early German history	تاریخ ابتدایی آلمان
early infantile autism	در خودماندگی طفولیت
early token release	در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
practice of early rising	مشق یا عادت سحر خیزی
early event time	زودترین زمان وقوع یک واقعه
to make an early start	زود حرکت کردن
to make an early start	زودرهسپار شدن
currency of early islam	درهم
Far into the night . Into the early hours.	تا دم دمهای صبح
I am leaving early in the morning.	من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
airborne early warning	راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
For petes sake , come early .	با لا غیرتا" زود بیا
the early bird catches the worm <proverb>	کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
to keep early Šor good Šhours	زود خوابیدن وزود برخاستن
early bird catches the worm <idiom>	هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
to skive off early [British English]	با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
I must make an early morning start.	باید صبح زود راه بیافتم ( حرکت کنم )