Dictiornary-Farsi | early warning | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 127 (8 milliseconds)

English	Persian
early warning	اعلام خطر کردن
early warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر


Search result with all words

early-warning	اعلام خطر کردن
early-warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
airborne early warning	اعلام خطر هوابرد
airborne early warning	راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
Other Matches

early to bed early to rise makes a man healthy wealthy and wise <proverb>	سحرخیز باش تا کامروا باشی
Early to bed and early to rise . <proverb>	زود بخواب و زود بر خیز .
early	در ابتدا
early as possible	هرچه زودتر
early	زود
early	بزودی
early	مربوط به قدیم عتیق
early	در اوایل
early	اولیه
warning	اخطاریه دادگاه
warning	عبرت
warning	اعلام خطر
warning	اطلاع
warning	زنگ خطر
warning	اخطار
as a warning to others	برای عبرت دیگران
as warning to	برای عبرت
warning	اژیر هشدار
warning	اشاره
warning	هشدار
warning	که روشن میشود تا نشان دهد یک چیز خط رناک ممکن است رخ دهد
warning	توجه به خط ر ممکن
warning	اعلام خطر کردن هشدار
warning	اگهی
warning	خبر
warning	تحذیر
early resupply	تجدیداماد در حین عملیات
early rise	زودخیز
early peaches	هلوی پیش رس یازودرس
early resupply	تجدید اماد به موقع
early poets	شعرای پیشین
early rise	سخرخیز
early rising	زود خیزی
early rising	سحرخیزی
early spring	سیستم جنگ افزار ماهوارهای ضد شناسایی
early start	زودترین زمان شروع یک فعالیت
early time	زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
He is an early riser.	صبحها زود ازخواب بلند می شود ( سحر خیز است )
early weaning	از شیر گرفتن زودرس شیرسوز کردن
i was up early this morning	امروزصبح زود بیدار شدم
keep early hours	زود خوابیدن و زود برخاستن
early maturing	زودرس
Early in the morning.	صبح زود
We set off early for ...	ما [صبح ] زود به ... رهسپار شدیم.
an early visit	دیدنی بموقع
as early aspossible	هر چه بیشتر
as early aspossible	هر چه زودتر
early answer	پاسخ زود
early bird	ادم سحرخیز
early in the year	دراوایل سال
early in the morning	صبح زود
early fruit	میوه پیش رس یا زودرس
early foot	سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
early finish	زودترین زمان ختم یک فعالیت
early riser	ادم سحرخیز
warning pipe	لوله سرریز
warning pipe	لوله خبر
warning radar	رادار هشدار دهنده
warning sign	علامت اخطار
warning sign	علامت احضار
warning signal	علامت اعلام خطر
warning signal	علامت خطر
warning system	سیستم الارم
warning system	سیستم خبردهنده
warning device	وسیلههشدار
warning lights	چراغهشدار
warning plate	صفحههشدار
warning track	منطقهجریمه
He took no heed of my warning.	به اخطار من توجهی نکرد
issue a warning	اخطار صادر کردن
warning order	دستور اماده باش اعلام اماده باش
warning order	دستور اگهی
warning net	شبکه اژیر
warning agent	گند گاز
storm warning	پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
local warning	سیستم اعلام خطر محلی
local warning	اعلام خطر محلی
warning cries	فریادهای هشدار
warning light	چراغ خطر
warning light	لامپ خطر
warning line	خط اخطار
warning net	شبکه اعلام خطر
early infantile autism	در خودماندگی طفولیت
early German history	تاریخ ابتدایی آلمان
I am leaving early in the morning.	من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
early event time	زودترین زمان وقوع یک واقعه
For petes sake , come early .	با لا غیرتا" زود بیا
The early bird gets the worm. <proverb>	سحر خیز باش تا کامروا باشی.
Do you get up early [late] in the morning ?	آیا شما صبح ها زود [دیر] از خواب برمیخیزید؟
Early Christian architecture	سبک معماری دوران مسیحیت
currency of early islam	درهم
Everyone retired early that night.	در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
early token release	در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
to make an early start	زودرهسپار شدن
Far into the night . Into the early hours.	تا دم دمهای صبح
practice of early rising	مشق یا عادت سحر خیزی
to make an early start	زود حرکت کردن
airspace warning area	منطقه اعلام خطر هوایی
control and warning center	سیستم کنترل و اعلام خطر
battery warning light	چراغهشدارباطری
danger warning level	حداقل موجودی
danger warning level	مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
air warning net	شبکه اعلام خطر هوایی
oil warning light	چراغهشدارروغن
on-air warning light	نورهشدارنورروشن
air alert warning	اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
small craft warning	پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
The warning light seems to have malfunctioned.	چراغ خطر به نظر می رسد دچار نقص فنی شده است.
foil warning line	حلقهاخطارخنثیکننده
to keep early Šor good Šhours	زود خوابیدن وزود برخاستن
the early bird catches the worm <proverb>	کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
I must make an early morning start.	باید صبح زود راه بیافتم ( حرکت کنم )
to skive off early [British English]	با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
early bird catches the worm <idiom>	هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
seat-belt warning light	چراغهشدارکمربندایمنی
sabre and epee warning line	خطهشداردرمسابقهاپوشمیشیربازی
oil pressure warning indicator	شاخصهشدارفشارروغن
main beam warning light	اشعهاصلینورهشداردهنده
low fuel warning light	چراغهشدارکمبودبنزین
door open warning light	چراغهشداربرایبازبودندر
Drive on dimmed headlights ! [Warning to drivers]	با نور پایین حرکت کنید! [هشدار به رانندگان]