Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English
Persian
echo check
مقابله
echo check
بکمک طنین
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
Other Matches
echo
انعکاس صدا انعکاس موج
to the echo
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
echo
اکو
echo
بازتاب
echo
توف
echo
پژواک
echo
طنین صدا
echo
طنین
echo
انعکاس صدا
echo
برگشت امواج رادار
echo
وااوا
re echo
دوباره منعکس شدن
re echo
چندباربرگشتن
re echo
پیچیدن
echo
فرمان ECHO
echo
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
re echo
دوباره برگرداندن
echo
خنیدن
echo
در مودم های سریع روش حذف سیگنالهای اکو از خط
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
echo sounder
انعکاس سنج صدا
echo sounder
عمق یاب صوتی
echo sounder
ژرفایاب
echo sounder
دستگاه عمق یاب
fixed echo
اکوی ثابت
echo verse
شعر مستزاد
echo suppressor
طنین زدا
echo suppression
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
radar echo
علایم روی صفحه رادار
echo sounder
machine sounding echo
echo sounder
عمق یاب انعکاسی
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
local echo
پژواک محلی
echo box
جعبه بازاوا
echo sounding
اندازه گیری عمق اب دررودخانه یا مخزن
echo sounder probe
پژواکردیابژرفاسنج
echo sounding machine
ژرفایاب الکتریکی sounder echo :syn
echo sounding machine
عمق یاب الکتریکی
echo depth sounder
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
echo sounding machine
fathometer : finder dept :
check out
بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check out
تصفیه حساب کردن
check-up
بازبینی
check
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check-up
بازبینی کردن
check-up
کنترل کردن
second check
بررسی دوباره
second check
بررسی نهایی
check-up
کنترل
to check in
نام نویسی کردن
[هتل]
to check out something
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
check off
تغییرروش بازی درتجمع
to check up
درست رسیدگی یاحساب کردن
to check off
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
check up
رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check up
معاینه کردن
in check
<idiom>
غیرقابل کنترل
check
عیار گرفتن
check
بررسی
check
و شدن بوی شکار
check
کیش
check
منع
check
تطبیق
check
مقابله
check
چک
check
امتحان کردن بازرسی
check
امتحان
check
چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
وارسی
check
بازرسی شد
check
نشان گذاردن
check
چک بانک
check
دریچه تنظیم
check
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check
تطبیق کردن
check
بررسی کردن
check
بازرسی کردن
check
مقابله کردن مقابله
check
سرزنش کردن رسیدگی کردن
check
ممانعت کردن
check
جلوگیری کردن از
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
مقابله کردن بررسی
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
check in
وارد شدن
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
وارد شدن
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check
سنجیدن
check
ارزیابی کردن
check
تحقیق کردن
check
بررسی کردن
check
مطالعه کردن
check
تجزیه کردن
check
محک زدن
check
اجرای خشک یک برنامه
check
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check
اطمینان از صحت چیزی
check
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
parity check
مقابله کردن توازن
overflow check
مقابله سرریز
parity check
بررسی توازن
parity check
مقابله توازن
hardware check
مقابله سخت افزاری
perpetual check
کیش دایم
pay check
چک حقوق
parity check
مقابله ایستایی
priority of check
تقدم کیش
overflow check
بررسی سرریز
overflow check
بررسی سرریزی
family check
کیش همگانی
fore check
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
frequency check
کنترل فرکانس
hip check
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
limit check
مقابله حدود
limit check
بررسی حدی
machine check
برسی ماشین
marginal check
مقابله مرزی
marginal check
برسی مرزی
modulo n check
مقابله به پیمانه
odd even check
مقابله فرد و زوج
odd even check
بررسی فرد و زوج
even parity check
بررسی توازن زوج
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
identity check
بازرسی شناسنامه
rain check
بلیط باران
rain check
بلیط مجانی یا مجدد
wraparound check
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
visual check
مقابله بصری
visual check
مقابله دیداری
validity check
بررسی اعتبار
validity check
مقابله اعتبار
twin check
بررسی توام
twin check
مقابله توام
rain check
نوید یا قول دعوت بعدی
check-rail
ریلتنظیم
identity check
بررسی هویت
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil.
لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the water.
لطفا آب را کنترل کنید.
check-points
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
What time should I check in?
چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
rain check
<idiom>
بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
security check
چکامنیتی
traveler's check
چک مسافرتی
transfer check
انتقال
transfer check
مقابله
sales check
صورت فروش
residue check
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
redundancy check
بررسی افزونگی
redundancy check
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
redudancy check
بررسی افزونگی
reasonableness check
بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
reasonableness check
بررسی معقول بودن
range check
بررسی محدوده
programmed check
بررسی برنامه ریزی شده
programmed check
مقابله برنامه ریزی شده
selection check
مقابله گزینش
sequence check
مقابله ترتیب
system check
بررسی سیستم
system check
مقابله سیستم
synchronization check
کنترل همزمانی
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
sum check
مقابله جمعی
stock check
کنترل موجودی
stick check
دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
spite check
کیش دفع الوقت
sight check
مقابله نظری
sight check
مقابله چشمی
sequence check
بررسی ترتیبی
programmable check
مقابله برنامه ریزی شده
check list
سیاهه مقابله
check bit
بیت مقابلهای
check bit
ذره مقابلهای
certified check
چک تضمینی
certified check
چک گواهی شده
certified check
چک تضمین شده
cashier's check
چکی که بانک عهده خود بکشد
bulit in check
automaticcheck
bulit in check
تست تعبیه شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com