Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 39 (5 milliseconds)
English	Persian
ecological realized natality	زه و زاد بوم شناختی
Other Matches
natality	میزان زاد و ولد
natality	تعداد زایش وموالید جدید
natality	زه و زاد
natality	زاد و ولد
maximum natality	حداکثر زاد و ولد
maximum natality	بیشینه زادو ولد
realized	واقعی کردن
realized	انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized	فروختن
realized	تبدیل به پول کردن
realized	درک کردن فهمیدن
realized	دریافتن
realized	تحقق یافتن
realized	نقد کردن
realized	تحقق بخشیدن
realized	پی بردن
realized	تصدیق کردن
ecological	بوم شناختی
Upon reflection , I realized that …	دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ...
ecological equivalent	هم ارزی بوم شناختی
ecological architecture	معماری بوم شناختی
ecological factor	سازه بوم شناختی
ecological backlash	وازنش بوم شناختی
ecological change	دگرگونی بوم شناختی
ecological change	تغییربوم شناختی
ecological constallation	برج بوم شناختی
ecological distance	فاصله بوم شناختی
ecological equilibrum	همترازی بووم شناختی تعادل بوم شناختی
ecological unit	یگان بوم شناختی
ecological factor	همگربوم شناختی
ecological mortality	مرگ و میر بوم شناختی
ecological nich	زیستخوان بوم شناختی
ecological process	فرایند بوم شناختی
ecological community	جامعه
ecological system	اکوسیستم
ecological system	بوم سازگان
It was only when she rang up [called] that I realized it.	تازه وقتی که او [زن] زنگ زد من متوجه شدم.
As events unfolded I realized that ...	درطی رویداد ها پی بردم که ...

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com