English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
educational system نظام اموزشی
Other Matches
educational اموزشی
co-educational مدارسمختلط
educational تربیتی
educational فرهنگی
educational مربوط به اموزش و پرورش
educational پرورشی
educational administration مدیریت اموزشی
educational acceleration جهش آموزشی
educational guidance راهنمایی اموزشی
educational age سن اموزشی
educational planning برنامه ریزی اموزشی
educational psychology روانشناسی پرورشی
educational work کار آموزش و پرورشی
educational television تلویزیون اموزشی
educational technology فن شناسی اموزشی
educational quotient بهر اموزشی
educational pyramid هرم اموزشی
unesco (= united nations educational ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
national educational computing conferenc جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
value system نظام ارزشها
system سامانه
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
i.f.f. system دستگاه تشخیص
c.g.s. system دستگاه سگث
system سازمان
system تشکیلات
system نظام سیستم
system ترتیب
system مجموعه سازمان
system روش اصول
system نظام
system سیستم
system همست
system همستاد روش
system طریقه
system سلسله رشته
system دستگاه
system جهاز
system طرز اسلوب
system قاعده رویه
system نظم منظومه
system منظومه
system اصول وجود
system اسلوب
system نظم ترتیب
system طرز روش
system رشته دستگاه
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system سلسله
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system program برنامه سیستم
system of units سلسه احاد
system priorities تقدم های سیستم
system planning طرح ریزی سیستم
system of units دستگاه واحدها
system of ventilation سیستم تهویه
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
vantilating system سیستم تهویه
system overhead بالاسری سیتم
system overhead مازاد سیستم
integrate system سیستم مجتمع
information system سیستم اطلاعات
information system سیستم اطلاعاتی
interactive system سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
magnet system سیستم اهنربایی
system implementation پیاده سازی سیستم
magnetic system سیستم مغناطیسی
system generator مولد سیستم
system generation تولید سیستم
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system generation ایجاد سیستم
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
management system سیستم مدیریت
management system سیستم اداره
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
market system نظام بازار
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system floder مخزن سیستم
system file فایل سیستم
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system installation نصب سیستم
system international سیستم بین المللی
system of units دستگاه یکانها
system of forces دستگاه نیروها
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
isolated system سیستم منزوی
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement مدیریت سیستم
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
system log شرح ماوقع سیستم
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system loader بارکننده سیستم
system library کتابخانه سیستم
system interrupt وقفه سیستم
system engineering مهندسی سیستم
three phase system سیستم سه فاز
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
giorgi system دستگاه جورجی
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system سیستم هدفها
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
system's design طرح سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system's design ساختمان سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
tax system نظام مالیاتی
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
fixed system توزیع ثابت اب
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
the nervous system سلسله پیهای نباتی
text system سیستم متن
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
telephone system سیستم تلفن
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
system programs برنامههای سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
system programmer برنامه نویس سیستم
system prompt اعلان سیستم
household system نظام تولیدخانوادگی
system test ازمون سیستم
system study مطالعه سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
household system نظام خانوادگی
induction system سیستم مکش
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
symmetrical system جریان متقارن
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
polyphase system دستگاه چندفاز
swiss system سیستم سویس
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
supervisory system سیستم نافر
practical system دستگاه یکانهای عملی
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
phonetic system سیستم صوتی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
open system سازگان باز
system analysis انالیز سیستم
system analysis تحلیل سازگان
operating system/ سیستم عامل دو
system analysis روش تجزیه وتحلیل جریان کار
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
system analysis سیستم انالیز
system analysis تحلیل سیستم
synchronous system سیستم همگام
parallel system شبکه موازی
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
price system نظام قیمت
price system نظام قیمتی
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
sewerage system شبکه فاضلاب
redox system سیستم اکسایش- کاهش
sewage system شبکه فاضلاب
serfdom system نظام سرفی
serfdom system نظام رعیتی
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
second signal system دستگاه علامتی دوم
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
rotation system توزیع تناوبی
respiratory system دستگاه تنفسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com