Total search result: 202 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
effective address |
نشانی موثر |
effective address |
آدرس موثر |
|
|
Other Matches |
|
address for service of a summons [address where a summons may be served] |
آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد [حقوق] |
effective |
آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید |
effective |
نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی |
effective |
خروجی میانگین پردازنده |
effective |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
the effective cause |
علت |
effective |
موثر |
effective value |
جریان موثر |
effective |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
effective |
قابل اجرا |
effective |
عامل موثر |
effective |
کاری |
effective |
کارگر |
effective |
مفید |
effective |
اثر بخش |
effective |
سرباز اماده به خدمت |
effective output |
بازداده موثر |
effective output |
دبی موثر |
effective resistance |
مقدار مقاومت موثر |
effective output |
خروجی موثر |
effective pattern |
منطقه اصابت موثر |
effective pattern |
منطقه اثر موثر |
effective pitch |
گام موثر |
effective porosity |
تخلخل موثر |
cost-effective |
سودآور |
cost-effective |
مقرون به صرفه |
cost-effective |
کارآمد هزینه |
cost-effective |
هزینه کاه |
effective power |
قدرت موثر |
effective input |
فرفیت موثر ورودی |
effective charge |
بار موثر |
effective capacity |
گنجایش مفید |
effective damage |
خسارت موثر |
effective damage |
ضایعات موثر |
effective date |
تاریخ اجرا |
effective date |
تاریخ شروداجرای دستورالعمل |
effective area |
سطح موثر |
effective capacity |
فرفیت موثر |
effective demand |
تقاضای موثر |
effective demand |
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند |
effective depth |
ارتفاع مفید |
effective diameter |
قطر موثر |
effective faith |
ایمان توام باعمل |
effective field |
میدان موثر |
effective force |
نیروی موثر |
effective collision |
برخورد موثر |
effective power |
توان موثر |
mean effective pressure |
فشار موثر متوسط |
effective span |
دهانه موثر |
effective stimulus |
محرک موثر |
effective strength |
استعداد رزمی موثر |
effective stress |
تنش موثر |
effective temperature |
دمای موثر |
effective throat |
گلوگاه موثر |
effective through put |
توان عملیاتی موثر |
effective time |
زمان موثر |
effective time |
مدت موثر |
effective current |
جریان موثر |
effective treatment |
تسویه کارا |
effective treatment |
تسویه موثر |
effective width |
عرض موثر |
effective wind |
باد سمتی |
effective wind |
مولفه باد موثر |
effective strength |
استعدادرزمی موجود |
effective shear |
برش موثر |
effective size |
اندازه موثر |
effective range |
برد موثر جنگ افزار |
effective range |
برد موثر |
effective storage |
گنجایش مفید |
effective rainfall |
بارندگی موثر |
effective radius of a well |
شعاع موثر چاه |
effective radius |
شعاع موثر |
effective pressure |
فشار موثر |
effective unit weight |
وزن مخصوص موثر |
effective reaction potential |
حد موثر نیرومندی واکنش |
effective output impedance |
ناگذرایی موثر خروجی |
effective output admittance |
گذرایی موثر خروجی |
effective thickness of a wall |
ضخامت موثر دیوار |
effective length of strut |
بلندی کمانش |
effective tax system |
نظام موثر مالیاتی |
effective length of strut |
ارتفاع کمانش |
effective interest rate |
نرخ بهره موثر |
effective size of grain |
اندازه موثرذرات |
effective snow melt |
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه |
effective input admittance |
گذرایی موثر ورودی |
effective magnetic field |
میدان مغناطیسی موثر |
effective magnetic moment |
گشتاور مغناطیسی موثر |
effective habit strength |
حد موثر نیرومندی عادت |
effective grain diameter |
قطر موثر دانه |
effective nuclear charge |
بار موثر هسته |
effective size of grain |
قطر موثر ذرات |
effective tax rate |
نرخ موثر مالیاتی |
effective input impedance |
ناگذرایی موثر ورودی |
effective electromotive force |
نیروی برق رانی موثر |
effective beaten zone |
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید |
effective beaten zone |
منطقه ضربت موثر |
effective band width |
پهنای موثر نوار |
effective atomic number |
عدد اتمی موثر |
brake mean effective pressure |
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت |
effective collision cross section |
سطح مقطع برخورد موثر |
theory of effective demand determination |
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل |
total effective collision cross section |
سطح مقطع موثر کل |
How far is it to this address? |
تا این آدرس چقدر راه است؟ |
one plus one address |
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد |
Whom should I address? |
چه کسی فرد پاسخگو من است؟ |
address |
نشانی |
to address |
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن |
What's your name and address? |
اسم و آدرس شما چیست؟ |
immediate address |
آدرس صریح |
Take me to this address? |
مرا به این آدرس ببرید. |
address |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
Here is my address. |
این آدرس من است. |
address |
نشانی گیرنده پیام |
to address [to] |
خطاب کردن [به] |
address |
آدرس |
three address |
با سه نشانی |
one address |
با یک نشانه |
address |
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری |
address |
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
address |
شماره یکتای یک وسیله در شبکه |
address |
نشانی دادن |
to address somebody as |
کسی را خطاب کردن با [لقبی] |
two address |
با دو نشانی |
relative address |
آدرس نسبی |
self relative address |
نشانی نسبی |
single address |
بایک نشانی |
return address |
نشانی بازگشت |
relocatable address |
نشانی جابجاپذیر |
relative address |
نشانی نسبی |
regional address |
نشانی منطقه ای |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
one address instruction |
دستورالعمل یک ادرسه |
one address computer |
کامپیوتریک ادرسه |
no address operation |
دستویر که نیازی به آدرس در خود ندارد |
one address computer |
کامپیوتر یک نشانی |
one address computer |
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند |
one address computer |
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس |
presumptive address |
آدرس اولیه در برنامه که به عنوان مرجعی برای تعبیه است |
n plus one address instruction |
آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است |
n plus one address instruction |
دستوری که از |
one level address |
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند. |
one level address |
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند |
reference address |
نشانی مرجع |
real address |
آدرس حقیقی |
real address |
آدرس واقعی |
real address |
آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد |
quadruple address |
با نشانی چهار کانه |
paged address |
آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود |
paged address |
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود. |
paged address |
روش تقسیم حافظه به بخشهایی |
paged address |
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد |
one level address |
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد |
n address instruction |
دستور العمل با N نشانی |
single address |
با یک آدرس |
two address instruction |
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است |
two address computer |
کامپیوتربا دو نشانی |
two address computer |
کامپیوتر دو ادرسه |
triple address |
با نشانی سه گانه |
transfer address |
ادرس انتقال |
three address instruction |
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است |
three address computer |
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه |
telegraphic address |
آدرس تلگرافی |
synthetic address |
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است |
synthetic address |
نشانی مصنوع |
symbolic address |
آدرس نمادی |
symbolic address |
آدرس سمبلیک |
symbolic address |
نشانی نمادی |
two address instruction |
قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند |
variable address |
نشانی متغییر |
virtual address |
نشانی مجازی |
single address |
با یک نشانی |
home address |
آدرس منزل |
address an envelope |
آدرس روی پاکت نوشتن |
synthetic address |
محل استفاده شده در برنامه که توسط دستورات درون برنامه تولید شده است |
specific address |
آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد |
How do I get to this place / this address? |
چطور می تونم به ... بروم؟ |
What's the fare to this address? |
نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟ |
You have my home address. |
شما آدرس من را دارید. |
What is your home address? |
نشانی منزلتان چیست ؟ |
Please write down your new address . |
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید |
My address has been changed . |
آدرسم عوض شده است |
forwarding address |
آدرس پستی جدید |
address book |
دفترچه تلفن |
virtual address |
آدرس مجازی |
specific address |
نشانی خاص |
multiple address |
با نشانی چندگانه |
cell address |
نشانی سل |
address modification |
اصلاح آدرس |
address modification |
اصلاح نشانی |
address modification |
پیرایش نشانی |
address format |
قالب نشانی |
address decoder |
رمزکننده ادرس |
address counter |
نشانی شمار |
address calendar |
تقویم نجومی |
address bus |
مسیر آدرس |
address part |
جز نشانی |
address part |
جزء آدرس |
address part |
جزء نشانی |
cell address |
آدرس سل |
branch address |
نشانی انشعاب |