Dictiornary-Farsi | effective damage | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 176 (8 milliseconds)

English	Persian
effective damage	خسارت موثر
effective damage	ضایعات موثر


Other Matches

damage	ضرر زدن خسارت دیدن اسیب
damage	اسیب دیدن
damage	ضایعات رزمی
damage	تاوان
damage	خسارت غرامت
damage	ضرر
damage	غرامت ضرر
damage	صدمه دیدن ازون
damage	صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
damage	آسیب رساندن به چیزی
damage	صدمه دیدن
damage	اسیب
damage	خسارت زدن زیان زدن
damage	خسارت [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage	ضرر [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage	صدمه [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage	آسیب [شوخی] [اصطلاح روزمره]
What's the damage?	چقدر خرج روی دستم می افتد؟
do damage	خسارت زدن
damage	غرامت معیوب کردن
damage	گزند
damage	خسارت
damage	زیان
damage	زیان [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage in transit	خسارت در هنگام ترانزیت
damage control	اسیب گیری
damage control	کنترل کردن خسارات
damage control	کنترل خسارات
damage assessment	تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
damage assessment	تعیین خسارات
damage area	منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
damage radius	شعاع خطر مین
damage criteria	میزان خسارات
damage feasant	درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
damage radius	شعاع منطقه خسارت
damage feasant	خسارت ناشی از حیوانات
damage threat	احتمال تولید خسارت
damage threat	منطقه احتمال تولید خسارت
direct damage	ضرر مستقیم
damage density	چگالی اسیب رسانی
damage criteria	میزان ضایعات
criminal damage	تخریب جزائی
consequential damage	خسارت غیر مستقیم
material damage	خسارت مادی
moral damage	ضرر معنوی
collateral damage	خساراتمادیجنگ
water damage	خسارت اب دیدگی
special damage	خسارت مخصوص
proceeding for damage	دعوی خسارت
moral damage	خسارت معنوی
structural damage	خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
light damage	خسارت جزئی یا سبک
irreversible damage	اسیب جبران ناپذیر
actual damage	خسارت واقعی
indirect damage	ضرر غیر مستقیم
general damage	خسارت کلی
general damage	خسارت عمومی
fractional damage	خسارت جزئی
brain damage	اسیب مغزی
certificate of damage	تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
fractional damage	خسارت وارده به قسمتی از وسیله
certificate of damage	گواهی خسارت
the effective cause	علت
effective	موثر
effective value	جریان موثر
effective	اثر بخش
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective	خروجی میانگین پردازنده
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective	سرباز اماده به خدمت
effective	کارگر
effective	کاری
effective	عامل موثر
effective	قابل اجرا
effective	مفید
minimal brain damage	کمترین اسیب مغزی موثر
sea water damage	خسارت اب دریا
damage control bills	دستورالعمل کنترل خسارات
bomb damage assessment	تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
civil damage assessment	ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
accident damage to property	خسارت اتفاقی وارده بردارایی
damage control party	گروه اسیب گیر
The damage can't have been caused accidentally.	آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
to damage somebody's good reputation	به شهرت کسی خسارت زدن
damage control book	راهنمای کنترل خسارات
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective time	زمان موثر
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
effective time	مدت موثر
effective temperature	دمای موثر
effective stress	تنش موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective span	دهانه موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective size	اندازه موثر
effective width	عرض موثر
effective address	آدرس موثر
cost-effective	هزینه کاه
cost-effective	مقرون به صرفه
cost-effective	سودآور
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
cost-effective	کارآمد هزینه
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
effective storage	گنجایش مفید
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
effective wind	مولفه باد موثر
effective wind	باد سمتی
effective throat	گلوگاه موثر
effective area	سطح موثر
effective faith	ایمان توام باعمل
effective field	میدان موثر
effective force	نیروی موثر
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective collision	برخورد موثر
effective output	دبی موثر
effective output	بازداده موثر
effective output	خروجی موثر
effective diameter	قطر موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective demand	تقاضای موثر
effective capacity	گنجایش مفید
effective capacity	فرفیت موثر
effective charge	بار موثر
effective current	جریان موثر
effective address	نشانی موثر
effective date	تاریخ اجرا
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
effective shear	برش موثر
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective power	توان موثر
effective range	برد موثر
effective rainfall	بارندگی موثر
effective pressure	فشار موثر
effective radius	شعاع موثر
effective power	قدرت موثر
effective porosity	تخلخل موثر
effective pitch	گام موثر
area damage control party	گروه کنترل خسارات منطقه
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective atomic number	عدد اتمی موثر
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
effective band width	پهنای موثر نوار
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر
effective nuclear charge	بار موثر هسته
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective length of strut	بلندی کمانش
effective interest rate	نرخ بهره موثر
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل