English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
effective demand تقاضای موثر
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
Search result with all words
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
Other Matches
effective موثر
the effective cause علت
effective کاری
effective عامل موثر
effective قابل اجرا
effective اثر بخش
effective مفید
effective خروجی میانگین پردازنده
effective نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective سرباز اماده به خدمت
effective کارگر
effective value جریان موثر
effective power توان موثر
effective power قدرت موثر
effective porosity تخلخل موثر
effective strength استعدادرزمی موجود
effective area سطح موثر
effective address آدرس موثر
effective pressure فشار موثر
effective radius شعاع موثر
effective radius of a well شعاع موثر چاه
effective strength استعداد رزمی موثر
effective stimulus محرک موثر
effective span دهانه موثر
effective size اندازه موثر
effective shear برش موثر
effective range برد موثر جنگ افزار
effective range برد موثر
effective rainfall بارندگی موثر
effective address نشانی موثر
effective capacity گنجایش مفید
effective capacity فرفیت موثر
effective output خروجی موثر
effective output بازداده موثر
effective output دبی موثر
effective damage خسارت موثر
effective depth ارتفاع مفید
effective force نیروی موثر
effective field میدان موثر
effective faith ایمان توام باعمل
effective pattern منطقه اصابت موثر
effective collision برخورد موثر
effective pattern منطقه اثر موثر
effective charge بار موثر
effective input فرفیت موثر ورودی
effective pitch گام موثر
effective throat گلوگاه موثر
effective current جریان موثر
effective damage ضایعات موثر
effective date تاریخ اجرا
effective date تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective diameter قطر موثر
cost-effective کارآمد هزینه
effective resistance مقدار مقاومت موثر
effective treatment تسویه موثر
effective width عرض موثر
effective storage گنجایش مفید
cost-effective سودآور
effective wind باد سمتی
effective wind مولفه باد موثر
mean effective pressure فشار موثر متوسط
cost-effective هزینه کاه
cost-effective مقرون به صرفه
effective treatment تسویه کارا
effective time مدت موثر
effective time زمان موثر
effective through put توان عملیاتی موثر
effective stress تنش موثر
effective temperature دمای موثر
effective input admittance گذرایی موثر ورودی
effective input impedance ناگذرایی موثر ورودی
effective grain diameter قطر موثر دانه
effective length of strut بلندی کمانش
effective length of strut ارتفاع کمانش
effective habit strength حد موثر نیرومندی عادت
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective atomic number عدد اتمی موثر
effective beaten zone منطقه ضربت موثر
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective tax rate نرخ موثر مالیاتی
effective band width پهنای موثر نوار
effective magnetic field میدان مغناطیسی موثر
effective magnetic moment گشتاور مغناطیسی موثر
effective size of grain قطر موثر ذرات
effective reaction potential حد موثر نیرومندی واکنش
effective unit weight وزن مخصوص موثر
effective thickness of a wall ضخامت موثر دیوار
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
effective interest rate نرخ بهره موثر
effective size of grain اندازه موثرذرات
effective tax system نظام موثر مالیاتی
effective nuclear charge بار موثر هسته
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective output admittance گذرایی موثر خروجی
effective output impedance ناگذرایی موثر خروجی
effective collision cross section سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
demand خواستارشدن
demand نیاز
on demand بنا به تقاضا
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
on demand عندالمطالبه
to be in demand طالب داشتن
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand احتیاج
demand طلب
demand تقاضا کردن تقاضا
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand مطالبه
demand درخواست کردن
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand مطالبه تقاضا کردن
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand خواست
demand تقاضا
demand مطالبه کردن
demand نیاز
demand نیاز احتیاج
demand تقاضای خرید کالا
demand درخواست
demand تقاضا کردن
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand تقاضا برای انجام چیزی
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand درخواست مطالبه
elastic demand حساس
elastic demand تقاضای با کشش
elastic demand تقاضای کشش دار
final demand تقاضای نهائی
To demand ones right. To get ones due. حق کسی را خواستن ( گرفتن )
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
elasticity of demand کشش تقاضا
excess demand تقاضای بیش از حد
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand درخواست مازاد
energy demand مطالبه انرژی
excess demand فزونی تقاضا
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
factor demand تقاضای عوامل
financed demand احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
total demand تقاضای کل
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
national demand تقاضای ملی
offer and demand عرضه و تقاضا
payable on demand پرداخت عندالمطالبه
peak demand حداکثر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
quantity of demand مقدار تقاضا
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
to meet a demand تقاضایی را براوردن
inelastic demand تقاضای بی کشش
inelastic demand تقاضای غیر حساس
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
joint demand تقاضای مشترک
law of demand قانون تقاضا
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
market demand تقاضای بازار
maximum demand تقاضای بیشینه
maximum demand پیک بار
maximum demand بار پیک
maximum demand بار حداکثر
supply and demand عرضه و تقاضا
demand curve منحنی تقاضا
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
demand paging در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand note چک تمسک
demand note سفته
demand note مطالبه نامه
demand meter تقاضاسنج
demand management مدیریت تقاضا
demand function تابع تقاضا
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand forecast پیش بینی تقاضا
demand for payment تقاضای پرداخت
money demand تقاضا برای پول
demand for money تقاضا برای پول
demand paging صفحه بندی تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
demand processing پردازش بر اساس نیاز
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
derived demand تقاضای مشتق شده
demand surface میزان تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demand shift جابجائی تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
demand satisfaction تحویل درخواستها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com