Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 160 (8 milliseconds)
English	Persian
effective radius	شعاع موثر
Search result with all words
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
Other Matches
radius	نصف قطر
radius	شعاع عملیات
radius of a well	شعاع یک چاه
radius	برش دادن
radius	شعاع
radius	شعاع دایره
mean radius	شعاع میانه
radius	زند اعلی
radius	زند بالا
radius	زندزبرین
radius of action	شعاع اثر
radius of action	ناحیه رانندگی
radius of curvatupe	شعاع انحناء
radius of action	برد عملیاتی هواپیما
radius of intrados	شعاع درونسو
radius of gyration	شعاع چرخش
hydraulic radius	شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
hydraulic radius	شعاع هیدرولیک
ionic radius	شعاع یونی
nuclear radius	شعاع هسته
radius block	بلوک شعاعی
radius dimpling	ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
radius gage	شابلون شعاع
radius milling	فرزکاری شعاعی
radius of action	شعاع عمل
radius of curvature	شعاع خم
radius of curvature	شعاع انحناء
radius vector	شعاع حامل
schwarzschild radius	شعاع شوارتزشیلد
top radius	گردی سر دنده
within a radius of .kilometre	تا شعاع 6 کیلومتر
radius vector	بردار مکان [ریاضی]
radius of convergence	شعاع همگرایی [ریاضی]
radius vector	بردار شعاعی
radius of integration	شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
within a radius of .kilometre	تا 6کیلومتر از هر سو
radius of curvature	شعاع خمیدگی
radius of extrados	شعاع برونسو
radius of giration	شعاع چرخش
radius of giration	شعاع ژیراسیون
radius of influence	شعاع تاثیر
casualty radius	شعاع تلفات
corner radius	شعاع کنج
atomic radius	شعاع اتم
atomic radius	شعاع اتمی
average radius	شعاع میانه
average radius	شعاع میانگاه
bohr radius	شعاع بور
casualty radius	شعاع تولید تلفات
covalent radius	شعاع کووالانسی
damage radius	شعاع خطر مین
destruction radius	شعاع تخریب مین
destruction radius	حداکثرشعاع تخریب
damage radius	شعاع منطقه خسارت
downstream radius of crest	شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
van der waals radius	شعاع وان در والس
spherical coordinate system [with constant radius]	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
effective	موثر
effective	کارگر
effective	اثر بخش
effective	خروجی میانگین پردازنده
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective	قابل اجرا
effective value	جریان موثر
effective	عامل موثر
effective	کاری
effective	مفید
effective	سرباز اماده به خدمت
the effective cause	علت
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
effective width	عرض موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود
effective stress	تنش موثر
effective time	زمان موثر
effective range	برد موثر
effective temperature	دمای موثر
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective throat	گلوگاه موثر
effective time	مدت موثر
effective wind	باد سمتی
cost-effective	مقرون به صرفه
cost-effective	سودآور
effective storage	گنجایش مفید
effective output	خروجی موثر
cost-effective	هزینه کاه
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
effective address	نشانی موثر
effective wind	مولفه باد موثر
cost-effective	کارآمد هزینه
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective area	سطح موثر
effective date	تاریخ اجرا
effective damage	ضایعات موثر
effective damage	خسارت موثر
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective pitch	گام موثر
effective porosity	تخلخل موثر
effective output	بازداده موثر
effective output	دبی موثر
effective force	نیروی موثر
effective field	میدان موثر
effective faith	ایمان توام باعمل
effective diameter	قطر موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand	تقاضای موثر
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective power	قدرت موثر
effective power	توان موثر
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective span	دهانه موثر
effective charge	بار موثر
effective capacity	گنجایش مفید
effective capacity	فرفیت موثر
effective size	اندازه موثر
effective shear	برش موثر
effective collision	برخورد موثر
effective current	جریان موثر
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective rainfall	بارندگی موثر
effective pressure	فشار موثر
effective address	آدرس موثر
effective band width	پهنای موثر نوار
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective atomic number	عدد اتمی موثر
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective nuclear charge	بار موثر هسته
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective interest rate	نرخ بهره موثر
effective length of strut	بلندی کمانش
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com