Dictiornary-Farsi | effective strength | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود


Search result with all words

effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
Other Matches

effective value	جریان موثر
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	خروجی میانگین پردازنده
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
the effective cause	علت
effective	کارگر
effective	کاری
effective	عامل موثر
effective	موثر
effective	قابل اجرا
effective	اثر بخش
effective	مفید
effective	سرباز اماده به خدمت
effective address	نشانی موثر
effective power	قدرت موثر
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective output	خروجی موثر
effective output	بازداده موثر
effective output	دبی موثر
effective power	توان موثر
effective pressure	فشار موثر
effective radius	شعاع موثر
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
effective rainfall	بارندگی موثر
effective range	برد موثر
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective shear	برش موثر
effective address	آدرس موثر
effective force	نیروی موثر
effective field	میدان موثر
effective faith	ایمان توام باعمل
effective diameter	قطر موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand	تقاضای موثر
effective date	تاریخ اجرا
effective damage	ضایعات موثر
effective damage	خسارت موثر
effective current	جریان موثر
effective collision	برخورد موثر
effective charge	بار موثر
effective capacity	فرفیت موثر
effective capacity	گنجایش مفید
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective area	سطح موثر
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective size	اندازه موثر
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
effective throat	گلوگاه موثر
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective time	زمان موثر
cost-effective	مقرون به صرفه
effective wind	باد سمتی
effective porosity	تخلخل موثر
effective wind	مولفه باد موثر
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
effective storage	گنجایش مفید
effective time	مدت موثر
effective width	عرض موثر
cost-effective	سودآور
effective treatment	تسویه موثر
effective pitch	گام موثر
effective span	دهانه موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective treatment	تسویه کارا
effective stress	تنش موثر
cost-effective	هزینه کاه
cost-effective	کارآمد هزینه
effective temperature	دمای موثر
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
effective length of strut	بلندی کمانش
effective interest rate	نرخ بهره موثر
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective atomic number	عدد اتمی موثر
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective nuclear charge	بار موثر هسته
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective band width	پهنای موثر نوار
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
it is beyond my strength	زورمن به ان نمیرسد
on the strength of	باستناد
on the strength of	باتکا
it is beyond my strength	فوق نیروی من است
it is too much for my strength	فوق نیروی من است
it is too much for my strength	زورمن به ان نمیرسد
strength	توان رزمی تعداد نفرات
strength	استعداد رزمی
strength	شدت
strength	دوام
strength	استحکام
strength	نیرومندی
strength	مقاومت
strength	قدرت رزمی استعداد نفری
strength	قدرت
strength	نیرو
strength	زور
strength	قوه توانایی
strength	قوت
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل
response strength	نیرومندی پاسخ
strength weld	جوشکاری مقاومتی
shear strength	مقاومت برشی
shear strength	استقامت برشی
pole strength	شدت قطب
nonoperating strength	پرسنل غیر فعال
hot strength	استحکام گرمایی
impact strength	استحکام برخورد
impact strength	استحکام ضربهای
initial strength	استحکام اولیه
insulation strength	استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
ionic strength	قدرت یونی
nonoperating strength	جمعی غیرفعال در یکان
level of strength	سطح استعداد رزمی
level of strength	میزان استعداد رزمی
muscular strength	وی ماهیچه
muscular strength	زور بازو
shearing strength	طول برشکاری
signal strength	شدت صوت
they overtax our strength	بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
torsional strength	استحکام پیچشی
tear strength	مقاومت [در برابر پارگی]
ultimate strength	مقاومت نهائی
ultimate strength	مقاومت نهایی
ultimate strength	حاصلضرب بیشترین بار ممکن
ultimate strength	مقاومت یا استحکام نهایی
unit strength	قدرت رزمی یکان
unit strength	استعدادیکان
virile strength	نیروی مردانه
virile strength	قوت مردی
yield strength	تاب ارتجاعی
tower of strength <idiom>	پشتیبانی محکم
strength group	گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
strength of magnetism	شدت مغناطیسی
strength of materials	مقاومت مصالح
strength properties	خصوصیات استحکام
strength ratio	نسبت استحکام
ultimate strength	تاب
superego strength	نیرومندی فراخود
tensile strength	مقاومت کششی
tensile strength	توان کششی
tensile strength	تاب کششی
tensile strength	استحکام کششی
knot strength	استحکام گره
dynamic strength	مقاومت دینامیکی
compression strength	استحکام فشاری
compression strength	تاب فشاری
compression strength	توان فشاری
compression strength	مقاومت فشاری
command strength	استعداد یکان
cold strength	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
characteristic strength	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
characteristic strength	مقاومت مشخصه
buckling strength	استحکام خمشی
bond strength	قدرت پیوند
strength in bending	مقاومت خمشی
bending strength	مقاومت خمشی
compressive strength	تاب فشردگی
compressive strength	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
disruptive strength	استحکام انقطاع
dielectric strength	استحکام دی الکتریک
dielectric strength	استحکام شکست
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric strength	پایدار دی الکتریکی
design strength	مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
strength of current	شدت جریان
current strength	شدت جریان
cube strength	مقاومت نمونه مکعبی
crushing strength	تاب گسیختگی
crushing strength	مقاومت خرد شدن
creep strength	مقاومت خزشی
creep strength	پایداری خزشی
average strength	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
authorized strength	استعداد مجاز
accountable strength	استعداد قابل توجه
design strength	مقاومت محاسباتی
flexural strength	مقاومت خمشی
fatigue strength	استحکام خستگی
end strength	استعداد نهایی
flexural strength	توان خمشی
flexural strength	تاب خمشی