Dictiornary-Farsi | effective temperature | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
effective temperature	دمای موثر


Other Matches

effective	مفید
effective	سرباز اماده به خدمت
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	خروجی میانگین پردازنده
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
the effective cause	علت
effective	اثر بخش
effective	عامل موثر
effective	قابل اجرا
effective value	جریان موثر
effective	موثر
effective	کارگر
effective	کاری
effective capacity	گنجایش مفید
effective force	نیروی موثر
effective size	اندازه موثر
effective field	میدان موثر
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective output	دبی موثر
effective output	خروجی موثر
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective faith	ایمان توام باعمل
effective diameter	قطر موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective date	تاریخ اجرا
effective demand	تقاضای موثر
effective current	جریان موثر
effective damage	ضایعات موثر
effective damage	خسارت موثر
effective collision	برخورد موثر
effective charge	بار موثر
effective capacity	فرفیت موثر
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective pitch	گام موثر
effective porosity	تخلخل موثر
effective power	قدرت موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective stress	تنش موثر
effective throat	گلوگاه موثر
effective time	زمان موثر
effective time	مدت موثر
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
effective width	عرض موثر
effective wind	باد سمتی
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective span	دهانه موثر
effective power	توان موثر
effective pressure	فشار موثر
effective radius	شعاع موثر
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
effective rainfall	بارندگی موثر
effective range	برد موثر
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective shear	برش موثر
effective wind	مولفه باد موثر
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
effective output	بازداده موثر
cost-effective	هزینه کاه
cost-effective	مقرون به صرفه
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
cost-effective	سودآور
cost-effective	کارآمد هزینه
effective address	نشانی موثر
effective storage	گنجایش مفید
effective area	سطح موثر
effective address	آدرس موثر
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
effective atomic number	عدد اتمی موثر
effective nuclear charge	بار موثر هسته
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective length of strut	بلندی کمانش
effective interest rate	نرخ بهره موثر
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective band width	پهنای موثر نوار
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
temperature	درجه گرما
temperature	حرارت
to take one's temperature	درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
temperature	درجه حرارت
temperature	دما
temperature	درجه حرارت دما
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
inversion temperature	دمای وارونگی
rise in temperature	افزایش دما
temperature rise	افزایش دما
room temperature	دمای اتاق
softening temperature	دمای نرم شدن
temperature coefficient	ضریب دما
temperature coefficient	ضریب حرارتی
reversal temperature	دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
optimum temperature	دمای بهینه
operating temperature	درجه حرارت کار
kelvin temperature	دمای کلوین
low temperature	درجه حرارت پایین
maximum temperature	درجه حرارت حداکثر
maximum temperature	دمای ماکزیمم
transition temperature	دمای تحول
mixture temperature	دمای اختلاط
neel temperature	دمای نل
temperature stress	تنش حرارتی یا دمایی
operating temperature	دمای عملیاتی
temperature limit	مرز دما
transition temperature	دمای فراگذری
total temperature	دمای کل
temperature gradient	تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
temperature gradient	گرادیان دما
temperature selector	تنظیمکنندهحرارت
temperature scales	میزاندما
temperature programmer	برنامه ریز دما
temperature sense	حس دما
temperature gauge	صفحهدما
temperature correction	تصحیح دمایی
temperature control	درجهحرارت
temperature spots	نواحی دماگیر
temperature function	تابع دما
transition temperature	دمای تبدیل
temperature saturation	اشباع دمایی
variations of temperature	اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
virtual temperature	دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
thershold temperature	استانه دمای ذرات
tempering temperature	درجه حرارت بازپخت
actual temperature	درجهدمایواقعی
desired temperature	حرارتمطلوب
temperature variation	تغییر دما
temperature scale	مقیاس دما
cryogenic temperature	دمای سرمازایی
curie temperature	دمای کوری
drop in temperature	کاهش دما
fall in temperature	کاهش دما
absolute temperature	دمای مطلق
equiviscous temperature	گرمای لزوجت
equiviscous temperature	دمای همدوسندگی
filament temperature	درجه حرارت فیلامان
final temperature	درجه حرارت نهایی
critical temperature	دمای بحرانی
critical temperature	درجه حرارت بحرانی
ambient temperature	دمای محیط
ambient temperature	درجه حرارت محیطی
annealing temperature	دمای تابکاری
barrel temperature	دمای پاتیل
blackbody temperature	دمای جسم سیاه
boyle's temperature	دمای بویل
brightness temperature	دمای درخشایی
brittle temperature	دمای شکنندگی
brittleness temperature	دمای شکنندگی
he has no temperature to day	امروز تب ندارد
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
high temperature	دمای بالا
internal temperature	دمای درونی
ignition temperature	درجه حرارت احتراق
internal temperature	درجه حرارت داخلی
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل
high temperature strength	استحکام حرارتی
maximum surface temperature	درجه حرارت سطحی حداکثر
celsius temperature scale	مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
centigrade temperature scale	اشل دمایی سانتیگراد
thermodynamic temperature scale	مقیاس دمای ترمودینامیکی
centigrade temperature scale	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
maximum safe temperature	درجه حرارت مجاز حداکثر
magnetic transition temperature	درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
temperature of dew point	علامتشبنمدرهوا
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
temperature control knob	دریچهکنترلدما
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
internal temperature rise	افزایش درجه حرارت داخلی
kelvin temperature scale	اشل دمایی کلوین
magnetic transition temperature	نقطه کوری
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
wet bulb temperature	دمای تر مخزن
compressor inlet temperature	دمای گازهای ورودی کمپرسور
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
standard temperature and pressure	شرایط متعارفی
exhaust gas temperature	دمای گاز خروجی
high or low temperature	گرمای زیادیاکم