Dictiornary-Farsi | effective treatment | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 166 (2 milliseconds)

English	Persian
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر


Other Matches

treatment	درمان
self treatment	معالجه پیش خود
treatment	رفتار
treatment	تلقی
treatment	طرز عمل معامله
treatment	معالجه
treatment	طرز عمل
treatment	تدبیر در ازمایشها
treatment	عملیات
self treatment	معالجه بدون کمک نسخه
biological treatment	کرد و کارزیستی
emergency treatment	معالجه اضطراری
emergency treatment	معالجه اورژانس
electrochemical treatment	عملیات الکتروشیمایی
automatic treatment	تسویه خودکار
antiskid treatment	عمل جلوگیری ازسر خوردن
antiskid treatment	زبرسازی
anodic treatment	اکسیداسیون اندی
reciprocal treatment	معامله متقابله
heat treatment	عملیات حرارتی
herioic treatment	معالجه با وسایل سخت دربیماری سخت
primary treatment	پاکسازی نخستین
primary treatment	تصفیه نخستین
correctional treatment	روش معالجه از راه اصلاح رفتار
preliminary treatment	عملیات مقدماتی
pre treatment	اماده کردن
treatment variable	متغیر تدبیری
biological treatment	تسویه زیستی
medical treatment	معالجه
air treatment	پاکسازی هوا
secondary treatment	پاکسازی دومین
thermal treatment	عملیات گرمایی
treatment facility	تاسیسات بهداری
treatment facility	تاسیسات پزشکی
water treatment	گندزدائی اب
water treatment	پاکسازی اب
chemical treatment	رفتارشیمیایی
treatment plant	طرزعملدستگاهماشین
even-handed treatment	رفتار [عملکرد] عادلانه
pre-treatment	عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
surface treatment	عملیات سطحی
chemotrophic treatment	تسویه خوراک ساخت شیمیایی
ill treatment	بد رفتاری
ill treatment	سوء استفاده
ill-treatment	بد رفتاری
surface treatment	اندود سطحی
ill-treatment	سوء استفاده
secondary treatment	تصفیه دومین
surface treatment	اسفالت سطحی
surface treatment	روکش سطحی
surface treatment	عملیات سطح رویه
he received a fire treatment	رایگان
he received a fire treatment	معالجه شد
precipitation heat treatment	عملیات حرارتی رسوبی
solution heat treatment	عملیات حرارتی محلول
heat treatment crack	ترک عملیات حرارتی
high frequency treatment	دیاترمی
induction heat treatment	عملیات حرارتی القائی
post treatment follow up	پیگیری پس از درمان
root canal treatment [RCT]	عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT]	روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT]	درمان ریشه [دندان پزشکی]
emergency medical treatment room	اتاق عمل اورژانس
the effective cause	علت
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective	موثر
effective value	جریان موثر
effective	سرباز اماده به خدمت
effective	عامل موثر
effective	قابل اجرا
effective	کارگر
effective	اثر بخش
effective	کاری
effective	خروجی میانگین پردازنده
effective	مفید
effective capacity	فرفیت موثر
effective capacity	گنجایش مفید
effective collision	برخورد موثر
effective charge	بار موثر
effective current	جریان موثر
effective power	قدرت موثر
effective damage	خسارت موثر
effective wind	مولفه باد موثر
effective wind	باد سمتی
effective width	عرض موثر
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
effective area	سطح موثر
cost-effective	مقرون به صرفه
cost-effective	کارآمد هزینه
cost-effective	هزینه کاه
effective radius	شعاع موثر
cost-effective	سودآور
effective storage	گنجایش مفید
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
effective address	نشانی موثر
effective address	آدرس موثر
effective damage	ضایعات موثر
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective pitch	گام موثر
effective porosity	تخلخل موثر
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective power	توان موثر
effective pressure	فشار موثر
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
effective rainfall	بارندگی موثر
effective range	برد موثر
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective diameter	قطر موثر
effective faith	ایمان توام باعمل
effective field	میدان موثر
effective force	نیروی موثر
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective demand	تقاضای موثر
effective output	دبی موثر
effective output	بازداده موثر
effective output	خروجی موثر
effective shear	برش موثر
effective size	اندازه موثر
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود
effective stress	تنش موثر
effective throat	گلوگاه موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective span	دهانه موثر
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective time	زمان موثر
effective time	مدت موثر
effective temperature	دمای موثر
effective date	تاریخ اجرا
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective length of strut	بلندی کمانش
effective interest rate	نرخ بهره موثر
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
effective atomic number	عدد اتمی موثر
effective nuclear charge	بار موثر هسته
effective band width	پهنای موثر نوار
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل