Dictiornary-Farsi | effective unit weight | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
effective unit weight	وزن مخصوص موثر


Other Matches

unit weight	وزن واحد
unit weight	وزن مخصوص
light weight unit	واحد ساختمانی سبک
zero air voids unit weight	وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
weight average molecular weight	میانگین وزنی وزن مولکولی
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective	خروجی میانگین پردازنده
effective value	جریان موثر
the effective cause	علت
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective	کارگر
effective	کاری
effective	عامل موثر
effective	قابل اجرا
effective	اثر بخش
effective	مفید
effective	سرباز اماده به خدمت
effective	موثر
effective pitch	گام موثر
effective porosity	تخلخل موثر
effective power	قدرت موثر
effective power	توان موثر
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
effective radius	شعاع موثر
effective pressure	فشار موثر
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective output	خروجی موثر
effective output	بازداده موثر
effective output	دبی موثر
effective storage	گنجایش مفید
effective temperature	دمای موثر
effective rainfall	بارندگی موثر
effective range	برد موثر
effective throat	گلوگاه موثر
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective time	زمان موثر
effective time	مدت موثر
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
effective width	عرض موثر
effective wind	باد سمتی
effective stress	تنش موثر
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
effective strength	استعدادرزمی موجود
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective shear	برش موثر
effective size	اندازه موثر
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective span	دهانه موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective wind	مولفه باد موثر
cost-effective	مقرون به صرفه
cost-effective	سودآور
effective capacity	گنجایش مفید
effective diameter	قطر موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand	تقاضای موثر
effective area	سطح موثر
effective address	نشانی موثر
effective address	آدرس موثر
cost-effective	کارآمد هزینه
cost-effective	هزینه کاه
effective faith	ایمان توام باعمل
effective date	تاریخ اجرا
effective damage	ضایعات موثر
effective damage	خسارت موثر
effective current	جریان موثر
effective collision	برخورد موثر
effective charge	بار موثر
effective capacity	فرفیت موثر
effective force	نیروی موثر
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective field	میدان موثر
effective atomic number	عدد اتمی موثر
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective band width	پهنای موثر نوار
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective length of strut	بلندی کمانش
effective interest rate	نرخ بهره موثر
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
effective nuclear charge	بار موثر هسته
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل
weight	نزن
weight	لنگر
weight	گرانی
weight	وزن دادن
it is of no weight	قدرواهمیتی ندارد
weight	وزن
weight	بارکردن
weight	سنگین کردن
weight	چیزسنگین
weight	سنگ وزنه
weight	سنگینی
self weight	ویژه وزن
weight in	وزن کشی
self weight	خود وزن
weight	میزان
weight	فشار
weight	قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight	بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
sliding weight	وزنمتحرک
empty weight	وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
equivalent weight	وزن معادل
equivalent weight	وزن هم ارز
fixed weight	وزن ثابت
formula weight	وزن فرمولی
gross weight	وزن کل
weight and measures	سنگ و اندازه
weight belt	کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight function	تابع وزنی
weight index	شاخص موزون
weight lifter	وزنه بردار
weight lifting	وزنه برداری
unladen weight	وزن کامل خودرو
unladen weight	وزن ناخالص خودرو
weight the sugar	قند را بکشید
statistical weight	احتمال ترمودینامیکی
statistical weight	وزن اماری
the weight is kilogrammes	وزن
the weight is kilogrammes	ان 5 کیلوگرم است
to carry weight	نفوذ یا اهمیت داشتن
toe weight	وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
total weight	وزن کل
weight man	پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight of solids	وزن ذرات
weight trainer	آموزندهوزنه
You are going to gain weight. if you let yourself go.	اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
pull one's weight <idiom>	کارها را تقسیم کردن
put on weight <idiom>	افزایش وزن
throw one's weight around <idiom>	ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
to lose weight	لاغر شدن
carpet weight	وزن فرش
weight trainer	مربیوزنه
where is the kilogramme weight ?	وزنه ....
where is the kilogramme weight ?	سنگ کیلوگرم کجاست
weight percent	درصد وزنی
weight program	تمرین وزنه برداری
weight ratio	نسبت وزن
weight throw	پرتاب وزنه
weight ton	تن سنگین
weight training	بدن سازی
weight zone	مربع وزن گلوله
wet weight	وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
light-weight	سر خالی
gross weight	وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
it pulls its weight	نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
laden weight	وزن کلی خودرو با بار
landed weight	وزن کالا هنگام تخلیه
landing weight	وزن فرود
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
letter weight	کاغذ نگاه دار
light weight	سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
maximum take off weight	حداکثر وزن برخاستن
heavy weight	38+ کیلوگرم
heavy weight	001 کیلوگرم
gross weight	وزن ناویژه
gross weight	وزن ناخالص
gross weight	وزن با فرف
he is half your weight	وزن او نصف وزن شما است
heavy weight	سنگین وزن
heavy weight	18+ کیلوگرم
middle weight	میان وزن
middle weight	میانه
paper weight	کاغذ نگهدار
paper weight	وزنه
ramp weight	حداکثر وزن ممکن هواپیما
short weight	سنگ کم
short weight	وزنه کم
specific weight	وزن مخصوص
specific weight	سنگینی ویژه
operating weight	وزن عملیاتی
milliequvalent weight	وزن هم ارز میلی گرمی
molecular weight	وزن مولکولی
molecular weight	جرم مولکولی
net weight	وزن کلی