English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
eighty track disk دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
Other Matches
forty track disk قالب فلاپی دیسک که حاوی چهل شیار داده است
head per track disk دیسک با هد هر شیار
eighty هشتاد
eighty lashes هشتاد ضربه شلاق
eighty column card کارت هشتاد ستونی
eighty column screen صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
He undertook the primiership at the age of eighty. درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
To bear ( assume , accept ) a responsibility undertook the age of eighty . مسئولیتی را بعهده گرفتن
disk صفحه هالتر
disk گرده قرص
disk دایره
disk صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk دیسک
disk گرده
disk صفحه
disk saw اره گرد
disk saw اره مجمعه
disk memory حافظه دیسک
disk library کتابخانه دیسک
disk jacket جلد دیسک
disk sector قطاع دیسک
disk flower گل صفحهای
disk pack گرده بسته
disk optimizer بهینه ساز دیسک
disk pack بسته دیسک
disk pack گروه بسته
disk reader خواننده دیسک
disk platter گرده سینی
disk partition پارتیشن دیسک
disk file فایل دیسک
disk file پرونده گردهای
disk envelope پاکت دیسک
compact disk دیسک فشرده
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
video disk دیسک بصری دیسک تصویری
clutch disk صفحه کلاچ
video disk دیسک ویدئویی
video disk دسترسی مستقیم
disk armature ارمیچر صفحهای
disk buffer میانگیر دیسک
disk buffer بافر دیسک
disk cache نهانگاه دیسک
disk controller کنترل کننده گرده
disk controller کنترل کننده دیسک
disk copying نسخه برداری از دیسک
disk duplication نسخه برداری از دیسک
disk crash خراش دیسک
disk crash خرابی دیسک
color disk گرده رنگها
disk sector بخش دیسک
optic disk نقطه کور
locking a disk قفل کردن یک دیسک
range disk صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
key to disk کلید به دیسک
ram disk RAدیسک
removable disk دیسک برداشتنی
induction disk گرده القائی
induction disk اهنربای صفحهای
induction disk صفحه مدور
removable disk دیسک قابل حرکت
magnetic disk گرده مغناطیسی
magnetic disk صفحه مغناطیسی
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
range disk میز تصحیح مسافت
milk disk دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
microfloppy disk میکرو دیسک لغزان
magnetic disk دیسک مغناطیسی
source disk دیسک مبداء
spacer disk استوانه توپر فلزی
fixed disk دیسک ثابت
filter disk قرص صافی
target disk دیسک مقصود
exchangeable disk دیسک قابل تعویض
eight inch disk فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
eight inch disk درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
duplicate disk copying disk
transmissive disk دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
disk unit واحد دیسک
systems disk دیسک سیستم ها
flexible disk دیسک قابل انعطاف
start up disk دیسک راه اندازی
start up disk دیسک اغازگر
startup disk فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
sun's disk قرص خورشید
system disk دیسک سیستم
floret of the disk گلچه میان
flippy disk دیسک لغزان
flexible disk دیسک انعطاف پذیر
disk storage انباره گردهای
optical disk دیسک نوری
floppy disk دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disk فلاپی دیسک دیسک نرم
hard disk دیسک سخت
rigid disk دیسک سخت
disk drive گرده ران
disk drive گرده چرخان
disk drive دیسکخوان
disk drives دیسکخوان
disk drive گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive دیسک ران دیسک چرخان
disk drives گرده ران
disk drives گرده چرخان
disk drives گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drives دیسک ران دیسک چرخان
floppy disk حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
carbon disk قرص زغالی
floppy disk گرده لرزان
floppy disk دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
disk unit واحد گرده
floppy disk ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disk گرده لغزان
winchester disk دیسک وینچستر
floppy disk controller کنترل کننده فلاپی دیسک
floppy disk unit واحد فلاپی دیسک
floppy disk case محفظه فلاپی دیسک
magnetic disk memory حافظه با دیسک مغناطیسی
fixed head disk دیسک با نوک ثابت
fixed head disk گرده با نوک ثابت
disk controller card کارت کنترل کننده دیسک
card to disk converter مبدل کارت به دیسک
dual disk drive گرداننده دیسک دوگانه
external hard disk دیسک سخت برونی
soft sectored disk دیسک خام
magnetic disk unit واحد دیسک مغناطیسی
microfloppy disk drive وسیله ذخیره اطلاعات بااستفاده از میکرودیسکهای لغزان
moveable head disk دیسک با هد قابل حرکت
internal hard disk دیسک سخت درونی
portable disk pack بسته دیسک قابل حمل
optical laser disk دیسک لیزری نوری
keyboard to disk system سیستم صفحه کلید به دیسک
keyboard to disk unit واحد صفحه کلید به دیسک
single sided disk دیسک یک رویه
high density disk دیسک چگالی عالی
double sided disk دیسک دو طرفه
disk operating system کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
disk access time زمان دسترسی دیسک
fixed disk [American E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
disc [disk] drive دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
to save [to disk/DVD etc.] حفظ کردن [روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی] [رایانه شناسی]
disk seal valve لامپ خلاء با الکتردهای صفحهای
disk drive controller سیستم عامل دیسک
disk drive head نوک دیسک خوان
disk operating system سیستم عامل گردهای
two sided disk status اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
cd rom disk drive دیسک گردان سی دی- رام
disk unit enclosure محفظه واحد دیسک
disk storage unit واحد انبارهای گردهای
winchester disk drive گرداننده دیسک وینچستر
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
track رد پا
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track راهچه
track مسیر دو
y track سه راهی در خط اهن
i followed his track ردپایش را گرفتم
track خط
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
one track فقط در یک وهله
one track فاقد قوه ارتجاعی
track تعقیب کردن
keep track of <idiom> نگهداری یاداشت
off the track بیرون
one track یک راهه
track ایز راه
off the track ازخط پی گم کرده
off the track از موضوع پرت
one track کوتاه فکر
track دنبال کردن
track مسیر
track اثار
track خط سیر
to be on one's track رد کسیرا گرفتن
track مسیرطی شده
track ردیابی کردن
track تعقیب مسیر کردن
track ایز
to be on one's track مراقب حال کسی بودن
track down <idiom> جستجو کردن
to be on one's track زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to keep the track of something ردچیزیراداشتن
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
track off انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
track رد
track پی کردن
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track پیگردی کردن
track باریکه
track لبه
track شیار
track پیدا کردن
track با طناب کشیدن راه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com