Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
electric chair	صندلی اعدام الکتریکی
electric chair	اعدام بوسیله برق
Other Matches
chair	مقر
my chair was next his	صندلی من پهلوی صندلی اوبود
take the chair	ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
take the chair	ریاست انجمنی را دارا بودن
to take a chair	نشستن
chair	صندلی
chair	خرک
chair	برکرسی یاصندلی نشاندن
chair	کرسی استادی در دانشگاه
elbow chair	صندلی دسته دار
deck chair	صندلی حصیری تاشو
curule chair	صندلی عاج نشان
curule chair	کرسی عاج
club chair	صندلی دسته دار بزرگ
camp chair	صندلی سفری صندلی صحرایی
camp chair	صندلی تاشونده
boatswain's chair	صندلی نقاله
barrel chair	صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
types of chair	انواعصندلی
office chair	مبل اداری
typist's chair	صندلیتایپیست
Wassily chair	صندلیفلزی
step chair	صندلیپلهدار
slide chair	مقرغلافمتحرک
director's chair	صندلیمدیر
cabriole chair	مبلاستیل
sedan chair	تخت روان یکنفره
wing chair	مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
windsor chair	صندلی دارای پشتی منحنی
wheel chair	صندلی چرخ دار
office chair	صندلی اداری
arm chair	صندلی راحتی
arm chair	صندلی دسته دار
an odd chair	صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
easy chair	صندلی راحت
an odd chair	صندلی تکی
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
morris chair	صندلی راحتی
he nestles in the chair	است
he nestles in the chair	در صندلی غنوده
he has passed the chair	رئیس بوده است
he has passed the chair	ریاست داشته است
hammock chair	صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
gestatoraial chair	کرسی حامل پاپ
fishing chair	صندلی در قایق ماهیگیری
rocking chair	صندلی گهوارهای
rocking chair	صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
to fill the chair	برکرسی نشستن
folding chair	صندلیتاشو
to fill the chair	ریاست کردن
to bottom a chair	ته انداختن بصندلی
swivel chair	صندلی چرخان
twisboat chair	قایق- صندلی تابدار
walking chair	چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
high chair	صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
chair-rail	[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
bean bag chair	صندلیکیسهایراحتی
office swivel chair	صندلی گردان اداری
non electric	غیر برقی
non electric	غیر گهربایی
electric	حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
electric	برق دهنده
electric	کهربایی
electric	برقی
all electric	تماما"برقی
all electric	تماما" الکتریکی
electric	الکتریکی
electric	تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
electric	آنچه با الکتریسیته کار میکند
electric traction	قوه الکتریکی
electric train	قطار برقی
electric tension	فشار الکتریکی
electric train	ترن برقی
electric typewriter	ماشین تحریر برقی
electric unit	واحدهای الکتریکی
electric wave	موج الکتریکی
electric filter	صافی الکتریکی
electric fluid	سیال برقی
electric traction	کشش الکتریکی
electric heater	بخاری برقی
electric torch	چراغ قوهای
electric thermometer	دماسنج برقی
electric tension	ولتاژ
electric steel	فولاد ابکاری
electric squib	نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
electric horsepower	اسب بخار الکتریکی
electric generator	ژنراتور
electric generator	مولد الکتریسیته
electric flux	شاره برقی
electric flux	شار الکتریکی
electric foil	فلوره الکتریک
electric foil	شمشیر فویل با نوک برقدار
electric force	نیروی الکتریکی
electric furnace	کوره برقی
electric furnace	بوته برقی
electric heater	گرم کن الکتریکی
electric welding	جوشکاری برقی
electric welding	جوش برقی
electric sockets	پریز ها
electric sockets	پریز های دیواری
electric sockets	پریز های روی دیوار
electric drills	دریل ها [ابزار]
electric drill	دستگاه مته [ابزار]
electric drill	مته برقی [ابزار]
electric drill	دریل [ابزار]
electric drills	دستگاه های مته [ابزار]
electric-blue	آبیروشن
electric blanket	تشکبرقی
electric welding	جوش برق
electric welding	جوشکاری با برق
electric welding	جوشکاری الکتریکی
electric wind	باد الکتریکی
gasoline electric	بنزین الکتریکی
photo electric	وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electric cooker	گازالکتریکی
electric drill	دریلالکتریکی
electric guitar	گنتارالکتریکی
electric kiln	کورهالکتریکی
electric razor	ریشتراشبرقی
electric toothbrush	مسواکالکتریکی
electric variometer	وریالکتریکی
electric drills	مته های برقی [ابزار]
electric conductor	هادی
electric conductor	رسانا
electric conductor	هادی الکتریسیته
electric conduction	هدایت الکتریسیته
electric component	قطعه الکتریکی
electric company	شرکت برق
electric communication	مخابرات
electric clock	ساعت الکتریکی
electric cleaner	جارو برقی
electric circuit	مدار الکتریکی
electric circuit	مدار
electric connection	اتصال الکتریکی
electric constant	ثابت الکتریکی
electric discharge	تخلیه الکتریکی
electric doublet	دو قطبی الکتریسیته
electric dipole	دو قطبی الکتریسیته
electric cushion	بالش برقی
electric current	جریان الکتریسیته
electric current	جریان برقی
electric arc	قوس الکتریکی
electric current	شدت جریان
electric coupling	پیوست الکتریکی
electric coupling	تزویج الکتریکی
electric control	کنترل الکتریکی
electric contact	کنتاکت الکتریکی
electric charge	بار برقی
electric charge	بار الکتریکی
electric candle	شمع برقی
electric apparatus	دستگاه الکتریکی
electric amalgam	ملغمه برقی
electric , drill	مته برقی
electric shocks	شوک الکتریکی
electric shocks	ضربه برقی
electric shock	شوک الکتریکی
electric shock	ضربه برقی
hydro-electric	وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric arc	قوس نوری
electric bulb	لامپ الکتریکی
electric bulb	چراغ برق
electric break down	شکست الکتریکی
electric brake	ترمز الکتریکی
electric brake	ترمز برقی
electric boiler	دیگ بخار برقی
electric bell	زنگ اخبار
electric balance	تعادل الکتریکی
electric attraction	جاذبه الکتریکی
electric arch	قوس برقی
hydro electric	وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric resistance	مقاومت الکتریکی
electric railway	راه اهن برقی
electric primer	چاشنی الکتریکی
electric power	توان برقی
electric potential	پتانسیل الکتریکی
electric plant	کارخانه برق
electric plant	نیروگاه
electric organ	اندام برقزن
electric meter	کنتور
electric meter	برق سنج
electric machine	دستگاه برقی
electric spectrum	طیف برقی
electric eye	چشم الکتریکی
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
electric engineering	الکتروتکنیک
electric engineering	مهندسی برق
electric engineer	کارشناس برق
electric engineer	مهندس برق
electric energy	انرژی الکتریکی
electric eel	یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
electric eal	ماهی برقدار
electric drive	محرکه الکتریکی
electric machine	ماشین الکتریکی
electric lighting	روشنایی
electric lamp	لامپ
electric installation	سیم کشی برق
electric industry	صنعت برق
electric conductor	هادی برق
electric wiring	سیم کشی برق
electric insulator	مقره

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com