Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
electric industry	صنعت برق
Other Matches
industry	صنعت
industry	کوشایی
industry	مجاهدت
industry	پیشه و هنر ابتکار
industry	صناعت
petrochemical industry	صنعتشیمیاییفرآوردههاینفتی
cottage industry	فرآورد خانگی
cottage industry	صنعت روستایی
cottage industry	کارگاه خانگی
weak industry	صنعت کساد
weak industry	صنعت ضعیف
light industry	صنعتساختاشیاءبااندازهکوچک
Want is the mother of industry. <proverb>	خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
ministry of industry	وزارت پیشه و هنر
domestic industry	صنعت داخلی
declining industry	صنعت درحال تنزل
declining industry	صنعت رو به زوال
contracting industry	صنعت ساختمان
textile industry	صنعت بافندگی
textile industry	صنعت نساجی
sick industry	صنعت عقب مانده
export industry	صنعت صادراتی
extractive industry	صنعت استخراجی
family industry	صنعت خانوادگی
infant industry	صنعت نوزاد
iron industry	صنعت اهن
location of industry	تعیین مکان صنعت
location of industry	تعیین محل استقرار صنعت
manufacturing industry	صنعت کارخانهای
nationalized industry	صنعت ملی شده
oil industry	صنعت نفت
plastic industry	صنعت پلاستیک
service industry	صنعت خدمات
sick industry	صنعت بیمار
expanding industry	صنعت در حال گسترش
computer industry	صنعت کامپیوتر
competitive industry	صنعت رقابتی
agro industry	کشت و ساخت
transport industry	صنعت حمل و نقل
agro industry	کشت و صنعت
transport industry	تجارت حمل و نقل
heavy industry	صنایع سنگین
automotive industry	صنعت اتومبیل
motorcar industry	صنعت اتومبیل
ceramics industry	صنعت سرامیک
decreasing cost industry	هزینه نزولی صنعتی
labour intensive industry	صنعت کاربر
machine building industry	صنعت ماشین سازی
metal working industry	صنعت فلزکاری
structrual engineering industry	صنعت سازه
motor vehicle industry	صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
to protect home industry	صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
small scale industry	صنعت به مقیاس کوچک
structrual engineering industry	صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
non ferrous metal industry	صنعت فلزات غیراهنی
Industry Standard Architecture	استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
increasing cost industry	حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
increasing cost industry	صنایع با هزینههای افزایشی
Irans industry is progressing.	صنعت ایران درحال ترقی است
constant cost industry	صنعت هزینههای ثابت
labour intensive industry	صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
iron and steel working industry	صنعت اهن و فولاد
extended industry standard architecture	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
poor prospects for the steel industry	دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
long run industry supply curve	منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.	صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
electric	برقی
electric	کهربایی
electric	الکتریکی
electric	برق دهنده
non electric	غیر برقی
electric	حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
electric	آنچه با الکتریسیته کار میکند
non electric	غیر گهربایی
all electric	تماما" الکتریکی
electric	تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
all electric	تماما"برقی
electric furnace	کوره برقی
electric foil	فلوره الکتریک
electric force	نیروی الکتریکی
electric typewriter	ماشین تحریر برقی
electric unit	واحدهای الکتریکی
electric foil	شمشیر فویل با نوک برقدار
electric flux	شار الکتریکی
electric flux	شاره برقی
electric wave	موج الکتریکی
electric welding	جوشکاری برقی
electric furnace	بوته برقی
electric generator	مولد الکتریسیته
electric traction	قوه الکتریکی
electric train	قطار برقی
electric traction	کشش الکتریکی
electric torch	چراغ قوهای
electric steel	فولاد ابکاری
electric thermometer	دماسنج برقی
electric tension	ولتاژ
electric tension	فشار الکتریکی
electric squib	نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
electric horsepower	اسب بخار الکتریکی
electric train	ترن برقی
electric heater	گرم کن الکتریکی
electric heater	بخاری برقی
electric generator	ژنراتور
electric welding	جوش برقی
electric welding	جوش برق
electric guitar	گنتارالکتریکی
electric kiln	کورهالکتریکی
electric razor	ریشتراشبرقی
electric toothbrush	مسواکالکتریکی
electric variometer	وریالکتریکی
electric sockets	پریز های روی دیوار
electric blanket	تشکبرقی
electric-blue	آبیروشن
electric sockets	پریز ها
electric drill	دریلالکتریکی
electric cooker	گازالکتریکی
electric drill	دستگاه مته [ابزار]
electric welding	جوشکاری با برق
electric welding	جوشکاری الکتریکی
electric wind	باد الکتریکی
gasoline electric	بنزین الکتریکی
electric drills	دریل ها [ابزار]
photo electric	وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electric drills	مته های برقی [ابزار]
electric drills	دستگاه های مته [ابزار]
electric drill	دریل [ابزار]
electric drill	مته برقی [ابزار]
electric sockets	پریز های دیواری
electric fluid	سیال برقی
electric conductor	رسانا
electric conductor	هادی برق
electric conductor	هادی الکتریسیته
electric component	قطعه الکتریکی
electric company	شرکت برق
electric communication	مخابرات
electric clock	ساعت الکتریکی
electric cleaner	جارو برقی
electric circuit	مدار الکتریکی
electric circuit	مدار
electric charge	بار برقی
electric charge	بار الکتریکی
electric conductor	هادی
electric connection	اتصال الکتریکی
electric discharge	تخلیه الکتریکی
electric doublet	دو قطبی الکتریسیته
electric dipole	دو قطبی الکتریسیته
electric cushion	بالش برقی
electric current	جریان الکتریسیته
electric current	جریان برقی
electric current	شدت جریان
electric coupling	پیوست الکتریکی
electric coupling	تزویج الکتریکی
electric conduction	هدایت الکتریسیته
electric control	کنترل الکتریکی
electric contact	کنتاکت الکتریکی
electric constant	ثابت الکتریکی
electric candle	شمع برقی
electric bulb	لامپ الکتریکی
electric amalgam	ملغمه برقی
electric , drill	مته برقی
electric shocks	شوک الکتریکی
electric shocks	ضربه برقی
electric shock	شوک الکتریکی
electric shock	ضربه برقی
electric chair	اعدام بوسیله برق
electric chair	صندلی اعدام الکتریکی
hydro-electric	وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric apparatus	دستگاه الکتریکی
electric arc	قوس الکتریکی
electric bulb	چراغ برق
electric break down	شکست الکتریکی
electric brake	ترمز الکتریکی
electric brake	ترمز برقی
electric boiler	دیگ بخار برقی
electric bell	زنگ اخبار
electric balance	تعادل الکتریکی
electric attraction	جاذبه الکتریکی
electric arch	قوس برقی
electric arc	قوس نوری
hydro electric	وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric filter	صافی الکتریکی
electric resistance	مقاومت الکتریکی
electric railway	راه اهن برقی
electric primer	چاشنی الکتریکی
electric power	توان برقی
electric potential	پتانسیل الکتریکی
electric plant	کارخانه برق
electric plant	نیروگاه
electric organ	اندام برقزن
electric meter	کنتور
electric meter	برق سنج
electric spectrum	طیف برقی
electric drive	محرکه الکتریکی
electric eal	ماهی برقدار
electric field	میدان الکتریکی
electric eye	چشم الکتریکی
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
electric engineering	الکتروتکنیک
electric engineering	مهندسی برق
electric engineer	کارشناس برق

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com