Dictiornary-Farsi | electrical double layer | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی


Other Matches

double layer winding	سیم پیچی دوطبقه
electrical and otherwise	الکتریکی و غیر الکتریکی
electrical	الکتریکی
electrical	برقی
electrical	سیستم الکتریکی
electrical	مر بوط به الکتریسیته
electrical circuit	مدار برقی
electrical breeze	وزش الکتریکی
electrical angle	زاویه الکتریکی
electrical conductor	رسانای برقی
electrical analogue	مشابهات الکتریکی
electrical discharge	تخلیه برقی
electrical series	زوجهای برقی
electrical energy	انرژی برقی
electrical communications	ارتباطات الکترونیکی
electrical conductance	رسانایی الکتریکی
electrical conductivity	رسانایی
electrical conductivity	رسانندگی
electrical conductivity	رسانندگی الکتریکی
electrical outlet	پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlets	پریز ها
electrical outlet	پریز دیواری
electrical outlet	پریز روی دیوار
electrical outlets	پریز های دیواری
electrical outlets	پریز های روی دیوار
electrical degree	درجه الکتریکی
electrical conductivity	هدایت الکتریکی
electrical conduction	رسانش الکتریکی
electrical model	مدل الکتریکی
electrical fuse	فیوز برق
electrical induction	القای برقی
electrical sheet	ورقهای برقی
electrical transcription	ضبط الکتریکی
electrical connector	اتصال برق
electrical box	جعبهالکتریکی
electrical connection	متصلکنندهالکتریکی
institute of electrical and	society engineerscomputer electronicsانجمن کامپیوتری مهندسین برق و الکترونیک
electrical connections	اتصالاتالکتریکی
electrical hazard	خطرصاعقه
electrical connections	اتصالات الکتریکی
electrical system	سیستم برق
electrical circuit	مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
electrical shant	مهار برقی
electrical schematic	نمودار الکتریکی
electrical insulation	عایق سازی الکتریکی
electrical insulation	برق بندی
electrical insulator	عایق الکتریکی
electrical interception	رهگیری الکترونیکی
electrical interface	تداخل الکتریکی
electrical prospecting	کاوش الکتریکی
electrical bounding	اتصال الکتریکی
electrical quantity	مقدار الکتریسیته
electrical resistance	مقاومت برقی
electrical resistivity	مقاومت الکتریکی
electrical resistivity	مقاومت ویژه
specific electrical conductivity	هدایت الکتریکی مخصوص
absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
three unit electrical system	دستگاه سه برقی
electrical scoring apparatus	دستگاهامتیازبندیبرقی
electrical power unit	واحدقدرتالکتریکی
electrical payout linkage	متصلکنندهپرداختالکتریکی
electrical connection panel	صفحهاتصالبهبرق
electrical metallic tubing	لوله برقی فلزی
There is a fault in the electrical wires .	سیمهای برق عیب کرده است
high frequency electrical engineering	مهندسی برق فرکانس بالا
absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
layer	لا
layer	لایه
layer	رگه شاخه خوابانده
layer	لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
layer	بوش جازم
layer	لایی
layer	طبقه بندی کردن
layer	مطبق کردن ورقه ورقه
layer	ورقه
layer	قشر
layer	طبقه
layer	پوسته
layer	لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer	بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer	لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layer	استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
e layer	طبقه هویساید
the inner layer	چینه درونی
the inner layer	لایه درونی
layer	برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer	چینه
layer	لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layer	ل تصحیح خطا باشد
bolster layer	بالش نهائی
bolster layer	بالش گیاهی
blocking layer	لایه سدی
mantle layer	غشاء جنینی مخ
drainage layer	بالایسد
mine layer	کشتی مین گذار
bursting layer	لایههای سقفی پناهگاه
bottom layer	لایه مشترک
boundary layer	لایه مرزی
bursting layer	لایههای منفجر کننده
brike layer	بنا
brick layer	بنای درجه دو
concrete layer	لایه بتنی
concrete layer	قشر بتنی
magnetic layer	لایه مغناطیسی
confining layer	لایه فشارزا
brick layer	اجر چین
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion layer	تهی لایه
pipe layer	لوله کش
protective layer	لایه یا روکش محافظ
ozone layer	لایهی اوزون
ash layer	لایهخاکستری
basaltic layer	لایهپازالت
stabilized layer	لایه تثبیت شده
reversing layer	لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
reversing layer	لایه واگردان
sand layer	لایه ماسه
top layer	لایه فوقانی
tracked layer	ریل گذار
lava layer	لایهگدازه
granitic layer	لایهگرانیتی
aluminium layer	لایهآلومینیومی
porous layer	لایه روزنهای
presentation layer	ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
presentation layer	کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
silt layer	لایه لای
transition layer	منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
stabilized layer	قشر تثبیت شده
layer depth	عمق لایه اول اب دریا
medial layer	لایه میانی [پزشکی]
plate layer	متصدی تعمیر خط اهن
filter layer	لایه صافی
filter layer	لایه پالایش
embryonic layer	غشاء جنینی غشاء سلولی
isothermal layer	سطوح هم حرارت اب دریا
isothermal layer	لایههای ایزوترمال
intermediate layer	قشر واسطه
intermediate layer	لایه میانی
insulated layer	ماده ایزوله کننده
insulated layer	لایه عایق
germ layer	یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
impermeable layer	لایه غیرقابل نفوذ
hard layer	لایه سفت
middle layer	قشر میانی
layer tints	هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
layer of rock	طبقه سنگی
heaviside layer	طبقه هویساید
priming layer	لایه استری
barrier layer	لایه سدی
barrier layer	بند الکترونی
layer of rock	لایه سنگی
layer binding	دورپیچی سفرهای
hard layer	لایه سخت
layer depth	که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
layer line	خط لایه
one layer twisted wool	پشم یک لا تاب
secure sockets layer	پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
surface boundary layer	لایه مرزی سطح
railway track layer	ریل گذر راه اهن
thin layer chromatography	کروماتوگرافی لایه نازک
barrier layer capacitance	فرفیت بند الکترونی
insulated intermediate layer	لایه میانی عایق
light sensitive layer	لایه یا قشر حساس در برابرنور
barrier layer detector	اشکارساز لایه سدی
barrier layer cell	سلول لایه سدی
barrier layer cell	پیل نور برقی مجاورتی
depletion layer capacitance	فرفیت بند الکترونی
magnetic barrier layer	لایه سدکننده مغناطیسی
laminar boundary layer	لایه مرزی خطی
multi layer coil	سیم پیچی چند لایه
multi layer weld	جوشکاری چند لایه
deep scattering layer	لایههای منعکس کننده عمق دریا
kennelly heaviside layer	طبقه هویساید
kennelly heaviside layer	طبقه کنلی هویساید
double in	081 تو
on the double	فرمان بدو رو
double in	درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double three	دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double out	081 خارج
double up	دولاکردن
double up	در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up	دولا شدن
double up	مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double hi	ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
it is useful for a double p	برای دوکارسودمنداست
double p	پاروی دوسر
on the double	بدو رو
double out	درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double	دواسترایک متوالی
double	دو برابر بزرگتر
double	اندازه دو برابر
double	دو نفره
double	بازی دوبل
double	دویدن
double	دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double	مضاعف
double up <idiom>	اتاق خود را باکسی شریک بودن
double	مضاعف نمودن
double	دو برابر کردن
double	دو برابر